خانه شیخ فضل الله نوری
خانه شیخ فضل الله نوری ویران شده است! کوچه و دیوار خانه ای که شیخ فضل الله نوری در آن ترور شد در حال ریزش است! خانه شیخ فضل الله نوری که رهبر مشروعه خواهان در جنبش مشروطه ایران بود در حال انهدام است! خانه شیخ فضل الله نوری که 18 ماه مدفن شیخ بود، درحال تخریب است! دربهای خانه شیخ فضل الله نوری گل گرفته شده! و در ادامه …
خانه شیخ فضل الله نوری آدرس: استان تهران ، شهر تهران ، خیابان بهشت ، خیابان شیخ فضل الله نوری (از بن بست جوان شماره 2 و از بن بست نجم آبادی شماره 3)
شماره ثبت در فهرست آثار ملی ایران : خانه شیخ فضل الله نوری در سیاهه آثار ملی ثبت نشده است.
مختصات جغرافیایی ، آب و هوا ، نقشه و … خانه شیخ فضل الله نوری : E 51″24’52.40 N 35″40’49.12
ارتفاع از سطح دریا : 1147 متر
امکان بازدید از خانه شیخ فضل الله نوری: به علت مخروبه بودن امکان پذیر نیست!
پیشینه و تاریخچه خانه شیخ فضل الله نوری:
اپیزود اول، شیخ فضل الله نوری کیست؟
شیخ فضل الله نوری (زاده ۳ دی ۱۲۲۲ در روستای لاشک در منطقه کجور، استان مازندران ، اعدام ۹ مرداد ۱۲۸۸ در میدان توپخانه شهر تهران) مجتهد و از رهبران قیام تنباکو در تهران و از مدعیان مشروطه مشروعه و معتقد به انحراف فرهنگی مشروطه بود.
اپیزود دوم، خانه شیخ فضل الله نوری کجاست؟
خانه شیخ فضل الله نوری در محله سنگلج تهران و در کنار حوزه و مسجد میرزا یونس خان قرار داشت و شیخ فضل الله نوری امام جماعت مسجد فوق بود که بعدها به نام مسجد شیخ فضل الله نوری شهره شد.
می گویند موقع نوروز علمای درجه اول به ملاقات شاه می رفتند و سپس چند روز بعد شاه با پای پیاده و عبور از کوچه پس کوچه های محله سنگلج که راه کالسکه رو نداشت به منزل آیت‌الله می رفت.
اپیزود سوم، ترور شیخ فضل الله نوری در کنار خانه اش!
شیخ فضل الله نوری در کنار همین خانه ترور شد، احمد کسروی از واقعه ترور شیخ فضلالله نوری که در روز 19 دی‌ماه 1287 اتفاق افتاد چنین یاد می کند:
جمعه‌شب بود و شیخ از دیدن کسی ب:/.- خانه برمی‌گشت که هنگام پیاده شدن از درشکه توسط شخصی که بعد معلوم شد کریم دواتگر است به وسیله ششلولی هدف قرار گرفت. گلوله‌ها به همراهان شیخ اصابت کرد و شیخ مجروح شد ولی جان سالم به در برد. کریم که خود را گرفتار اطرافیان دید، زیر گلوی خود گلوله‌ای شلیک کرد که از گونه‌اش بیرون پرید. مجروحان را به خانه شیخ بردند و به مداوایشان پرداختند. کریم نیز مانند بقیه مجروحان بهبود یافت و به جرم این اقدام به زندان افتاد.
اپیزود چهارم، حمایت مردم از شیخ و تجمع در کنار خانه شیخ فضل الله نوری
در کتاب سر دار به قلم تندر کیا قید شده است؛ پس از توصیه آیت الله طباطبایی و آیت الله بهبهانی و عدم قبول شیخ فضل الله نوری، مردم در مسجد میرزا یونس خان حضور پیدا کردند. شیخ فضل الله نیز که تا این هنگام به دلیل شک و تردید در اصالت نهضت و اسلامی بودن قیام از همراهی خودداری کرده بود. با طرفداران خود و عده زیادی از مردم محله سنگلج به مسجد تشریف آوردند.
اپیزود چهارم، رفت آمد به خانه شیخ فضل الله نوری پس از محاصره تهران توسط مشروطه خواهان
مدیر نظام از نزدیکان شیخ فضل الله خاطره ای را به شرح زیر نقل می کند؛
نزدیک نصفه شب دیدم در می زنند، واکردیم، میرزا تقی خان نامی بود. به آقا خبر دادیم، گفت بفرمایید تو. رفت تو. گفت میرزا تقی خان! چه عجب یاد ما کردی. این وقت شب چرا؟! گفت: آقا، کار واجبی بود؛ از امام جمعه و امیر بهادر پیغامی دارم ، شیخ گفت: بفرمایید ببنم چه پیغامی دارید؟ گفت: پیغام داده اند که ما در سفارت روس هستیم و در اینجا مخلای طبع شما یک اطاق آماده کرده ایم. خواهش می کنیم که برای حفظ جان شریفتان قدم رنجه فرمایید و بیایید اینجا ، البته می دانید در شرع مقدس حفظ جان از واجبات است. گفت: میرزا تقی خان! از قول من به امام جمعه بگو تو حفظ جان خودت را کردی کافی است، لازم نیست حفظ جان مرا بکنی! وای بر اسلام دیگر چه باقی مانده است که اجانب بگویند.
اپیزود پنجم و عدم نصب پرچم هلند بر خانه شیخ فضل الله نوری!
سعدالدوله به خانه شیخ آمد و پیشنهاد داد که اجازه بدهید پرچم هلند را که کشور بی طرفی است بر بام خانه نصب کنیم تا در امان باشید. شیخ با تبسمی استهزا گونه فرمودند: باید پرچم ما را روی سفارتخانه بیگانه نصب کنند. چطور ممکن است که صاحب شریعت به من که از مبلغین احکام هستم اجازه فرماید، پناهنده به خارج از شریعت شوم.
اپیزود ششم، محاصره خانه شیخ فضل الله نوری؛
خانه شیخ فضل الله نوری پس از فتح تهران، توسط 80 نفر از نیروهای یپرم خان مشروطه خواه محاصره شد.مشهدی نادعلی پیشکار شیخ فضل الله نوری می گفت: عصر بود که یک مرتبه دیدیم عده زیادی مجاهد، خانه را محاصره کردند و مانند مور و ملخ از دیوارها بالا رفتند و پشت بامها را اشغال کردند.
آقا در کتابخانه بود؛ حال نداشت؛ وقتی که صدای گرپ گرپ را شنید، آمد بیرون، دو دستش را دو طرف در تکیه داد و فرمود: «باز چه خبره؟!» در این وقت رئیس مجاهدین جلو آمد و گفت: آقا بفرمایید با هم برویم. آقا به در و بام نگاهی کرد و فرمود: «این همه تفنگچی برای گرفتن من یک نفر!؟» رئیس مجاهدها جواب داد: «آخر حضرت آقا! ما شنیده بودیم شما سیلاخوری دارید» (کلمه سیلاخوری را با مسخره کشیدن، طول و تفصیلش داد.) آقا فرمود: «می بینید که ندارم!»
اپیزود هفتم، اعدام شیخ فضل الله نوری
نادعلی، می گوید: در میان شیون و زاری و ناله اهل خانه، یپرم خان ارمنی دست شیخ را گرفته، کشان کشان بیرون آورد و درون درشکه انداخت و فرمان حرکت داد. سواران مجاهد دور درشکه را گرفته و یکسره شیخ را به اداره نظمیه در میدان توپخانه بردند و در ضلع شرقی عمارت نظمیه زندانی کردند. بعد ازظهر سیزده رجب، شیخ را برای محاکمه به عمارت گلستان بردند و در تالار آن، شیخ ابراهیم زنجانی شروع به محاکمه کرد و در 9 مرداد 1288، شیخ فضل الله نوری را در میدان توپخانه اعدام کردند.
اپیزود هشتم، دفن پنهانی شیخ فضل الله نوری در خانه اش
بعد از مدتی جسد را تحویل خانواده وی دادند، خانواده شیخ فضل الله نوری مراسم غسل و کفن را در خانه انجام دادند و در قبرستان صورت قبرى براى او درست کردند ولى نعش شيخ شهيد را در خانه در يک اتاق کوچک دفن کردند و آن اتاق را در خانه تیغه کردند و برای اینکه کسی بویی نبرد مراسمی ظاهری گرفتند.
خانواده ايشان مراسم غسل و کفن را در خانه انجام دادند و در قبرستان صورت قبرى براى او درست کردند ولى نعش شيخ شهيد را در خانه در يک اتاق کوچک دفن کردند.
نکته) برای رسیدن به یکی از دربهای خانه شیخ فضل الله نوری باید وارد بن بست نجم آبادی شوید ، از این دالان عبور کنید، وارد معبری باریک شوید تا در نهایت درب خانه را ببینید.
اپیزود ششم، خانه شیخ فضل الله نوری، محل زیارت مردم
مردم کم کم فهميدند که جنازه شیخ فضل الله نوری شهيد در خانه او است، لذا از صبح تا شب می آمدند پشت ديوار خانه فاتحه می خواندند و می رفتند و اين جريان که به گوش بدخواهان و مأمورين رسيد سر و صدا بلند شد که اين چه وضعى است؟ امامزاده درست کرده اند؟ از اين جهت تصميم گرفتند که نعش شيخ شهيد را به قم انتقال بدهند پس از 18 ماه قبر را شکافتند و سپس نعش شيخ فضل اللّه نورى را در صحن بزرگ حضرت معصومه عليها السلام به خاک سپردند.
ته نویس اول) این گزارش را قبل از 9مرداد (سالروز شهادت) منتشر کردم که اگر خواستند، فکری به حال این خانه کنند!
ته نویس دوم) دوستان ، دوستداران میراث و ابنیه فرهنگی ، وقتی خانه شیخ فضل الله نوری چنین وضعی دارد، به دنبال احیاء خانه های دیگر نباشید!!!
ته نویس سوم) این گزارش را بدون اجازه و با افتخار تقدیم می کنم به دوست عزیزم حمیدرضا حسینی، البته سلام گرگ بی طمع نیست!
ته نویس چهارم) 4 عکس این گزارش توسط دوستی که در بازدید دوم همراهم بود گرفته شده، جناب آقای علی مرادی، سپاس از ایشان.
خانه شیخ فضل الله نوری در 20:30 (31 خرداد 93)
خانه شیخ فضل الله نوری خراب نمی شود! (26 خرداد 93)
خانه شیخ فضل الله نوری در رسانه ها و … (19 خرداد 93)
خانه شیخ فضل الله نوری چه شد! (12 امرداد 94) منابع و سرچشمه ها:
کتاب تهران روزگار قديم، نوشته فرشاد ابریشمی
کتاب مساجد دیرینه تهران ، بنیاد ایرانشناسی
کتاب تاریخ مشروطه، احمد کسروی، ص830
کتاب سرّ دار، نویسنده تندر کیا (نوه شیخ فضل الله نوری)
تاریخ تحولات سیاسی ایران ، دکتر موسی نجفی
خاطرات نورالدین کیانوری ، نورالدین کیانوری
تاریخ بیداری ایرانیان، ناظم‌الاسلام کرمانی
شهادت شيخ فضلالله نوري رهبر نهضت مشروطه ، تارنمای مركز اسناد انقلاب اسلامی
شیخ فضلالله نوری و روابط سیاسی علما در عصر مشروطه ، سایت خبر آنلاین
کانال خبری تارنمای سفرنویسکانال اعلام تورهای سفرنویس
همسفران
با ما همسفر باشید
درود جناب شهریار
ای داد بیداد
شخصیت شیخ که در تاریخ خوب و نیکو توصیف شده آخر عاقبت یادگاری هاش این شده
خدا به داد اونهایی برسه که دل خوشی ازشون ندارن
پاینده باشید
شهریار: سلام بر شما، من هم دقیقا خواستم به تمامی دوستان همین نکته را گوش زد کنم
سلام
سپاس بیکران از زحمات شما در راستای آشنایی بیشتر دوستانتان.
به سمت بافت تاریخی تهران که قدم برمیدارم و به هرخانه ای که نگاه میکنم به شبهه می افتم که شاید آن جای خاص هم زمانی محل زندگی یکی از مشهوران این سرزمین باشد. کاش میشد دیدگانمان آنقدر دقیق و آنقدر با انصاف مینگریست و کاش روزی دیدگان منتظر حقایق ما شاهد مطالعه مطالب شما تحتی عنوان کتابی باشد.
مستدام باشید.
شهریار: سلام بر شما، امیدوارم آن نگاه جستجوگر و همچنین دل سوز به تمامی میراث سرزمینمان در تمامی مردم وجود داشته باشد.
سپاس از مهرتان، ایام به کام
درود بر شما.
جای بسی تعجب و تعجب دارد که وضع خانه شیخ شهید که در تاریخ کنونی کلی تعریف و تمجید شده است اینگونه باشد. وای به حال خانه ستارخان، باقرخان و …..
شهریار: دقیقا رفیق، یاد تکیه کلام عروسک برنامه کلاه قرمزی جناب آقای فامیل دور افتادم؛ من دیگه حرفی برای گفتن ندارم ….!!
سلام؛ در خبرها آمده بود که خانه قاجاری حسام لشکر با تخریب پیش دستانه توسط مالک در حال خروج اجباری از فهرست آثار ملی است….اگر چه حدسم می زنم اگر گزارش منتشر شده اثر شما نباشد دستکم از آن بی اطلاع نیستی . http://www.asriran.com/fa/news/339915
شهریار: بله متاسفانه قسمتی از این خانه تخریب شد، البته فعلا جلوی تخریب بیشتر گرفته شده
درود!
گزارش عالی بود. وجود شما که قلبتان برای میراث در حال نابودی این شهر می تپد ، غنیمتی گهربار است.بدون شک این آگاهی رسانی مهمترین و اولین قدم در حفظ این آثار است.
در ادامه اپیزود پنجم: شیخ تقاضای پناهندگی به سفارت عثمانی را داشت اما مورد قبول واقع نشد.
منبع: تارخ مشروطه- دکتر ملکزاده
شهریار: درود و سپاس از مهر شما
یک خواهش ، آیا این کتاب خدمت شما هست و آیا تصویری از صفحه مذکور می توانید برای من اسکن و ارسال کنید تا در اینجا بازنشر شود
پیشاپیش سپاس گزار خواهم شد.
کتاب در دسترس من نیست.اما اگر یافتم حتما براتون اون صفحه رو ارسال می کنم.
شهریار: برادر نمی دانستم وبلاگ دارید ، ما هم دیگر یک جا برای خواندن پیدا کردیم، منتظر مهر شما هستم
این مطلب درخواست پناهندگی شیخ از عثمانی کذب محض است و خود شیخ در جلسه دادگاه فرمایشی منکر شده ولی تاریخ نویسان مزدور در جهت تخریب وجهه شیخ و تبرئه جنایو خودشان اینگونه نوشتند . به عقل خودتان رجوع کنید . بزرگی شیخ فضل الله در اینست که زیر بیرق اسلام بود نه روس و انگلیس عثمانی
درود برشما وخدا قوت
شهریار: سلام و سپاس از شما
بسیار زیبا و پر مغز و غنی بود .. ممنون ازدلسوزی شما برای ابنیه تهران و تبریک برای قلم توانمندتان..
شهریار؛ سلام و سپاس
سلام
تولدتون مبارک. امیدوارم سلامت و شاد باشید و حضور پررنگ و موثرتون بر میراث فهرنگی این مملکت مستدام باشه.
شهریار: درود و سپاس بی کران از پیام پر مهر شما
با سلام….
آپم ….
شهریار: سلام
گزارش جالبی بود.مخصوصا که یک سری نکات تازه راجع به این شخصیت تاریخی خواندم.اما دلیل محاکمه شیخ به روایط گزارش شمارو نفهمیدم….و خیلی خیلی روم به دیوار…من همچنان نسبت به احیا این خانه احساسی ندارم….و سوال دیگه اینکه شیخ ورثه نداشت؟مساحت خانه با توجه به شرایط کنونی مساحت قابل توجه ایه
شهریار: سپاس از شما، در گزارش مسائلی که مرتبط با خانه یا یک مکان خاص بود را گنجاندم، به نظر من این خانه هم باید احیاء شود مثل تمام خانه های دیگر ارزشمند است، نسلهای بعد بهتر است چیزی برای فکر کردن داشته باشند، مطمئن باشید خودشان خوب تصمیم می گیرند، بهتر است این خانه باشند تا ما بتوانیم درباره شخصیت آنها صحبت کنیم
در اینجا چند خانهع وجود دارد، و مناقشات عظیمی برای اینکه شیخ در کدام خانه بوده ، حاکم است.
وراث شیخ آدمهای جالبی هستند ، باید یکبار تاریخ را مرور کنید ، پاسخ خود را خواهید گرفت
روایت درسته…غلط دیکته دارم
شهریار: متوجه منظور شما نشدم!!!!!
باسلام.مثل همیشه عالی بود و تامل بر انگیز…
شهریار: سپاس از مهر شما
سلام
چه برشی بود از تاریخ معاصر تهران..همین نکته وجود داره که باید این خونه حفظ بشه چون بخشی از تاریخ این شهر و بیان میکنه..امیدوارم با این گزارش دقیق مسئولین یه حرکتی بکنن…موفق باشی.
شهریار: سلام ، خدای را شکر که یک نفر به قضیه آنطور که می خواستم نگاه کرد، حفظ این خانه مهم است ، چه از این شخص خوشمان بیایید چه نیاید، خانه میراث تاریخی شهر و کشورمان است
سلام برای من کار به جایی رسیده که هر خانه قدیمی در حال خراب شدن می بینم یاد شما می افتم احتمالا مسئولین این امر هم همین حس را دارند
متشکرم
شهریار: سلام بر شما، زیاد خوب نیست ، من هم عادت کرده ام در سفرهایم به دنبال ویرانی ها بگردم ، اما دارم دارم نگاهم را عوض می کنم، این موارد بد جوری روی سفرهایم تاثیر گذاشته ، باید اصلاح شوم
سلام
از گزارش شما متشکرم
بنده به اتفاق دو نفر از دوستانم در سالگرد شهادت شيخ شهيد در سال 1389 از اصفهان به تهران آمده و موفق به ورود به اين خانه از دري که الآن در سايت شما مي بينم با سيمان مسدود کرده اند، شديم. چقدر اين خانه جذاب و از طرفي غمبار بود. وضع تأسف بار اين خانه تاريخي و پتانسيل اين خانه براي تبديل شدن به موزه را به گوش شوراي شهر تهران و برخي ديگر از مسئولين رسانديم ولي دريغ از يک گوش شنوا، حتي دکتر روازاده که در زمينه طب سنتي و اسلامي فعاليت دارند پيگير اين موضوع شدند.
در سفر دکتر حداد عادل به اصفهان، گزارشي راجع به اين خانه به ايشان عرضه داشتيم که ايشان با تعجب گفتند مگر خانه شيخ فضل الله در تهران هنوز موجود است؟
متأسفانه تا به حال اقدامي در جهت بازسازي آن صورت نپذيرفته است. شايد گزارش شما مؤثر واقع شود.
شهریار: سلام بر شما، از تماس و پیگیری های شما بی نهایت سپاس گزارم، امیدورام به زودی خبرهای خوبی درخصوص این خانه بشنویم
یکبار راجع به سفرنامه های سیاه گفتید یاد دوستی افتادم که با خانم پوران درخشنده در این مورد همکاری کوتاهی داشت موضوع خودکشی بود و به ایلام سفر کرده بودند و به نتایج جالبی رسیده بودند این خانم در حال ساخت مستندی با این موضوع بودند که من هنوز نشنیدم جایی بخش شده باشه کل این سفر بر مبنای همین موضوع بود و ایلام رو به عنوان شهری شناخته بودند که بالاترین آمار را در رابطه با موضوع ذکر شده داشته است ببخشید که ربطی به نوشته شما نداشت یکهو یاد آن نوشته های قبلی شما افتادم
شهریار: امیدوارم روزی اجازه داشته باشم درخصوص گردشگری سیاه بنویسم ، در ایران فراوانند سوژه های دارک توریسم
سلام
هر وقت میشنوم یک خانه تاریخی درحال فرو ریختن است غصه میخورم حتی اگر خانه از آن کسی باشد که گفته مشروطه باید مشروعه باشد.
شهریار: درود بر شما، اینها میراث ما هستند ، یادگار گذشتگانند، باید حفظ شوند، کسی ارثیه پدری خود را تخریب نمی کند
سلام
البته روستای لاشک در بخش کجور شهرستان نوشهر هستش نه نور و شیخ فضل الله اصالتا اهل اونجاست ولی چون در حوزه ی علمیه ی نور درس میخوند ملقب به شیخ فضل الله نوری شد …
شهریار: سلام و سپاس از گوش زد شما ، اصلاح شد، روستای لاشک از دهستان زانوس رستاق، بخش کجور ، شهرستان نوشهر
شيخ چرا در سحر گاه انقلاب به دست نمايندگان مردم اعدام شد ؟ چرا از محمدعلي شاه جنايتكار دفاع مي كرد ؟
شهریار: من مورخ و تحلیل گر مسائل سیاسی نیستم
دفاع نکرد از شاه
چون دید که مشروطه خواهان از شاه بدتر و اجنبی را می آورند سر کار، میان بد و بدتر انتخاب کرد که بد وطنی بهتر از بدتر اجنبیست که همه چیز را به توبره میکشد
در جواب دوست گرامی ، علی که پرسید،چرا؟ باید عرض کنم که این شهید بزرگوار به دلیل پایمردیش برای عزت ایران و اسلام و مردم آماج تهت و تخریب شخصیت از سوی استعمار پیر انگلیس و ایادی غرب زده اش قرار گرفت!او مرجع و اعلم علمای تهران و رهبر مشروطه مشروعه بود که پس از مشاهده انحراف در نهضت به مقابله با ایادی انگلیس پرداخت و جانش را در این راه گذاشت.جلال آل احمد نویسنده شهیر در خصوص ایشان میگوید، من نعش آن بزرگوار را بر چوبه دار به عنوان برافراشته شدن پرچم استیلای غربزدگی بر این کشور میدانم.روحش شاد
شهریار: البته نظر هر شخصی قابل احترام است
بابا برید خونش و بازسازی کنید خوابید مسولین؟
شهریار: فعلا برای آنها نفعی ندارد
ای کاش میشد روح این حرامزاده را هم به داخل چاه جهنم فرستاد تا برای همیشه از شرارت او مصون باشیم.من این کار را کرده ام و روح این حرامزاده را به چاه جهنم فرستادم
شهریار: !!!!!
برخی انقدر کوچکند که بی هیچ علتی با روح بزرگ مرد شیعه ای چون شیخ فضل الله عزیز دد منشی می کنند…
و نیکی همیشه مظلوم نخواهد بود….پس جناب مجتبی حدیث نفس نگو و القاب شایسته زبان خودت را به بقیه نسبت نده!
سلام شهرام جان. راستش نوشته های شما انگیزه ائی شد که برم و موضوع را ازنزدیک بررسی کنم. طبق گفته های پیرمردان قدیمی محل ازجمله آقا مرتضی آهنگر که مغازه اش دراول کوچه چترچی یعنی اندکی پائین تر از کوچه جوان و مسجد یونس خان قرار دارد اون خونه ائی که شما به عنوان خانه شیخ فضل الله معرفی میکنید با سرستون های هنوز زیبا خانه ممد درشگه چی بود به گفته ایشون محمد سلیمانی آدمی بود که پول به اندازه کافی داشت تا خانه زیبائی داشته باشد. الان هم دست واراثه که اغلبشون هم آمریکا هستند.
درمورد اون مسجد شیخ فضل الله با آقای سلطانی بنای محل که الان پیرمردی است خادم همون مسجد و در تمام مراحل ساخت با مرحوم حاج حسین لر زاده همکاری داشته اینجا در و اقع مسجد یونس خان است. مسجد شیخ فضل االه افتاده بود درست وسط حیاط شورای شهر که ویران گردید و خیلی راحت و مجلسی مسجد یونس خان را گذاشتند مسجد شیخ فضل الله نوری…………….. راستش باید با منابع دیگری هم صحبت کنم
شهریار؛ سلام بر شما؛ خداقوت
آقای مرتضی آهنگر، مالک خانه مجاور شیخ است و به همراه همسرش، در آن خانه زندگی می کند و آنجا را انبار ورقه های آهن و … کرده، در انتهای ساباط! به همین دلیل، علاقه ای ندارد که خانه شیخ مطرح شود و یا حفظ !! آدمها در شرایط تاریخی، تاریخ را هم تغییر می دهند، برای حفظ منافع شخصی خودشان
مالک فعلی خانه شیخ از دوستان و از اعضاء هئیت امنا مسجد خازن الملک بازار است و شهرداری تهران هم در حال رایزنی با ایشان است برای خرید و مرمت خانه
تاریخ شفاهی خوب است اما نه هر شفاهی
درخصوص مسجد شیخ هم ، اگر روی لینک کلیک کنید، نوشته ام مسجد یونس خان، که بعدها نامش تغییر کرد و چرا شیخ شد، آن سرایدار مسجد هم ، چون مدتی از طرف شهرداری به ایشان حقوقی می دادند، حالا دیگر نمی دهند، باید از شورا و شهرداری بدگویی کند! من به منابع و کتاب هایی در انتهای گزارش اشاره کرده ام ، منابعی از بنیاد ایرانشناسی و …
سلام مجدد شهرام جان
درسته به خاطر همینه که گفتم باید با منابع دیگر هم باید صحبت کرد. ممنون از توضیحات. اگر اطلاعات دیگری به دست آوردم همینجا پست میکنم.
شهریار: سلام بر شما
سلام درود بر شیخ فضل الله نوری جاویدان اثر
و درود خدا بر تو نویسنده و محقق مایه افتخار
شهریار: سلام بر شما
درود
جناب شهریاری عزیز ممنون از گزارش بسیار عالی و مستندی که ارایه فرمودید و بسیار غمناک بود، نه از جهت سرنوشت شیخ که بسیار در راه مشروطه مانع تراشی کرد..بلکه از جهت تخریب و نابودی ابنیه تاریخی صرف نظر از این متعلق به هر شخصیت تاریخی باشد.
امید به دیدار مجدد شما و دوستان خوب سفرنویس در روزهایی سرشار از سلامتی را دارم.
مانا باشید?
شهریار: سلام و سپاس از مهربانی شما، بله اینجا هدف ما پاسداشت و نگهبانی از میراث گذشتگان بدون تعصب و … است
سلام ور مورد مالکان خانه ، این ملک توسط حاج ملاهادی (هادوی ) از ورثه شیخ فضل الله خریداری شد ، بیشتراز ۱۰۰ سال پیش ، و این خانواده توش زندگی می کردند ،من که الان ۵۰ سالم هست ،اونجا رو دیدم و توش رفت و امد داشتم ، معمولا ما از در داخل کوچه که دالان داشت رفت و امد می کردیم ، چند پله بود و بعد در و وارد حیاط کوچکی که روبرو یک اطاق تودر توی بزرگ که به در پشت نزدیک مسجد راه داشت ، دست چپ یک اطاق به حیاطی که اون سر ستونها و اطاقها رو می فرمایید راه داشت ،دست راست هم چنتا پله می خورد میرفت به اشپز خانه و چنتا پله می خورد می رفت به زیر زمین برای دست شویی ، حیاط بزرگ خانه ، دورتادور اتاق داشت ،حیاط به اندازه یک طبقه ،پایبن تر بود و وسطش یک حوض ،دو وجه این حیاط بالکن داشت که اون ستونها مال این بالکنها هست ،تو حیاط هم دورتادور با پله به اطاقای زیر زمین می شد رفت ، بعد از فوت یکی از بستگان که اونجا زندگی می کردند ، اقای مهدی هادوی که وصی مادرشون بودند ،ملک رو به فردی فردختند به شرط این که حسینیه شود اونجا این طور که یادم هست به صنف اهن فروشان فروخته بودند ، (البته من این طور شنیدم ولی نمی دونم مالکیت شخصی داشته یا گروهی )که تا مدتی هم اونجا عاشورا و تاسوعا خرج می دادند ،
شهریار: سلام و سپاس از اشتراک
ممنونم از توضیحاتتون. شما عکسی از بنای او زمان قبل از اینکه به شرایط الان برسه دارید؟