تورهای سفرنویس

tour-image

عضویت در سفرنویس

register-image
register-image

دیدار دوباره مایکل تهران،اما مرده!

چند سالی است که در بافت قدیمی تهران پرسه می زنم. حدود 10 سال پیش همیشه مایکل جکسون تهرانی Michael Joseph Jackson را حوالی مولوی می دیدم، کمی شاد می شدم و بیشتر غمگین! 5 سالی بود ندیده بودمش، گم شده بود، دیروز در یکی از کوچه های مولوی در حال قدم زدن بود! با خوشحالی به اسم واقعی اش صدایش زدم، ایستاد، از او چند عکس گرفتم، گفتم؛ ژست مایکل را بگیر گفت: مایکل چند سالی است که مرده!! ماست و خامه اش را برداشت و به راه افتاد! هر چقدر صدایش زدم، فایده ای نداشت، مایکل تهران به راستی مرده بود! عکسها در ادامه مطلب …

مایکل جکسون Michael Jackson ده سال پیش در تهران
مایکل جکسون Michael Jackson ده سال پیش در تهران
مایکل جکسون Michael Jackson ده سال پیش در تهران
مایکل جکسون Michael Jackson ده سال پیش در تهران
مایکل جکسون Michael Jackson ده سال پیش در تهران
مایکل جکسون Michael Jackson ده سال پیش در تهران
مایکل جکسون Michael Jackson ده سال پیش در تهران
مایکل جکسون Michael Jackson ده سال پیش در تهران
مایکل جکسون Michael Jackson در چهارراه مولوی
مایکل جکسون Michael Jackson در چهارراه مولوی
دیدار دوباره با مایکل اسفند 92
دیدار دوباره با مایکل اسفند 92
مایکل جکسون مولوی 92
مایکل جکسون مولوی 92
مایکل جکسونی که مرد!
مایکل جکسونی که مرد!
اینجا را با دوستان خود به اشتراک بزارید

همسفران

  1. درود جناب شهریار
    دردناکه

    شهریار: حال و روز مردمان ایران است ، مردمی بدون عشق ، حتی یک شیرین عقل!

    1. سلام
      جلوی مغازه و بنر روی دیوار و پژو پارس، رویایش را بازی می‌کرد، دنیایش همین‌قدر زیبا بود، بزرگ و مال خودش.
      حالایش شاید، اجبار جا گرفتن توی کیسه‌ی ماست و خامه باشد …

  2. درود بر شما اینقدر حرف تو ذهن آدم میاد که واقعا نمیدونم چی بگم
    چی شده تو این ده سال که این همه عشق مرده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    شهریار: خیلی دوست داشتم بگید ، از این سرزمین بدون عشق بگویید …

  3. سلام
    خیلی جالب و غم انگیز بود چرا اینقد دل مرده واقعا شادی و عشقش چی شده…..

    شهریار: روزمرگی و دل مردگی ، ویژگی زندگی شهری است

  4. سلام شهریار جان
    چقدر بده که آدم خودش نباشه و وقتی در قالب کسی بازی کنه که وقتی بمیره، اون شخص هم دچار بحران هویت بشه!!

    شهریار: درود بر شما ، دوست عزیز چند نفر را می شناسید که نقش بازی نمی کنند و بر روی چهره شان نقاب نیست!!

  5. حیف ! دوباره مرد !

    شهریار: به نظر شما ما در ایران هر چند روز یکبار می میریم برای نرسیدن به آرزوهایمان، یا روزی چند بار آرزوهایمان را به خاک می سپریم !!!

  6. چه سرنوشتی!
    این پست شبیه اون فیلم هاییه که تهش معلوم نیست و به بیننده واگذار میشه…

    شهریار: ته زندگی همه ما و آرزوهایمان

  7. امیران

    خداییش دمش گرم ، واقعا چه انسانهایی پیدا میشن که برای الگوی زندگیشون انقدر با تمام وجود مایه میذارن، اتفاقا اصلا هم شیرین عقل نیست ،ما نمیتونیم حال و هوای حس این آدمو بفهمیم ، یه نمونه دیگه ای که در اینترنت دیدم مرد جنگلی ایران بود که 50سال در جنگل بخاطر نرسیدن به عشقش زندگی میکرده ،، اینا واقعا در خودشون عشقو پیدا کردن ،شاید از نظر ما بی معنی و دیوانگی باشه ،اما من و تو چه میدونیم حال دل اینا چیه ،چون درک نکردیم ،پس باید لااقل احترام بگذاریم،

    شهریار؛ سلام بر شما

با ما همسفر باشید

XHTML: امکان استفاده از این کدها وجود دارد: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>