خانه پیرنیا دوم (خانه هرمز پیرنیا)
خانه پیرنیا خانه ای که خاندانی بزرگ از فرزندان میرزا نصراالله خان نائینی ملقب به مشیرالدوله در آن ساکن بودند ، خاندانی که یکبار صدراعظم ، 4بار رییس‌الوزرا، 3بار رییس مجلس شورای ملی، 4بار وزیر امورخارجه، 7بار وزیر عدلیه، 2بار وزیر معارف، 3بار وزیر جنگ، 1بار وزیر تجارت ، 1بار وزیر پست و تلگراف ، 5 بار نماینده مجلس و … بودند، خانه پیرنیا (هرمز) به مزایده گذاشته شد! خانه پیرنیا خانه ای است که می گویند؛ قانون اساسی مشروطیت در آن تهیه شده، خانه پیرنیا، خانه ای است که 4 جلد کتاب «ایران باستان» در آن تالیف شده! خانه پیرنیا خانه ای است که ساکنانش مدرسه علوم سیاسی را تاسیس کرده اند! خانه پیرنیا خانه ای است که موسس کانون وکلای دادگستری ، اداره آمار ایران و برنامه گلها در آن اسکان داشتند! همه چیز درباره خانه پیرنیا دوم (خانه هرمز پیرنیا)در ادامه قید شده است …
خانه مشیرالدوله پیرنیا (یکم – هرمز) آدرس استان تهران ، شهر تهران ، خیابان لاله زار نو ، ابتدای کوچه پیرنیا ، پلاک 3
شماره ثبت در فهرست آثار ملی ایران خانه مشیرالدوله پیرنیا (یکم- هرمز) : این اثر در کشاکش ثبت است!
نکته اول: پرونده ای در شهریور سال 88 جهت ثبت خانه مشیرالدوله پیرنیا (یکم- هرمز) در سازمان تهیه شد ، در جلسه البرز سازمان در سال 1391 مورد تایید برای ثبت قرار گرفت ، آن هم با نام «خانه مهدوی» ! حالا چرا خانه پیرنیا را به نام «مهدوی»ثبت ملی کرده اند ، خود جای سوال دارد !! در ادامه بیشتر خواهم گفت.
مختصات جغرافیایی ، آب و هوا ، نقشه خانه پیرنیا (یکم- هرمز) و … : E 51″25’38 N 35″41’39
ارتفاع از سطح دریا : 1181 متر
نامهای دیگر : خانه مشیرالدوله ، خانه مهدوی ، خانه هرمز پیرنیا
پیرامون نام (وجه تسمیه) خانه پیرنیا : این خانه قسمتی از مجموعه خانه ای است که در آن خاندان حسن پیرنیا در آن اسکان داشته اند که البته حسن پیرنیا ملقب به «مشیرالدوله» بوده و به همین شوند به آن مشیرالدوله نیز گفته می شود . در سازمان میراث با توجه به اینکه می گویند مالک عمارت پیرنیا در سال 1388 آقایی به نام مهدوی بوده ، پرونده ثبت به این نام تهیه شده است. اما طبق بررسی های انجام شده توسط سفرنویس مالک و ساکن این خانه کسی نبوده جز جناب آقای «هرمز پیرنیا»
دوران و بانی اثر خانه پیرنیا : در دوران قاجار و به دستور حسن پیرنیا
امکان بازدید خانه پیرنیا (یکم- هرمز) : به دلیل مشکلات و اخبار پیش آمده و مالکیت ستاد اجرایی فرمان امام (ره) امکان بازدید مهیا نیست.
پیشینه و تاریخچه خانه پیرنیا (یکم – هرمز) :
اپیزود اول) همه حرف و حدیث ها درباره خانه پیرنیا از یک مزایده شروع شد ، مزایده ردیف 85 ستاد فرمان اجرایی امام خمینی (ره) ساختمانی تجاری ، اداری و مسکونی به مساحت 95/1882 متر مربع به مبلغ مزایده 000/000/400/122 ریال (آن هم به صورت 50% نقد و مابقی به صورت اقساط 27 ماهه) جالبتر آنکه اگر برنده نقدا پول را پرداخت کند از تخفیف ویژه برخوردار می گردد.
نکته دوم: جالب است، تاریخ و میراثمان را با تخفیف و به اقساط می فروشند!!
ششدانگ مالکیت دو باب عمارت متصل به هم با وضع موجود و تخلیه که به صورت وکالتی !!!! واگذار می گردد. ضمنا ملک دارای اصلاحی و در پهنه تجاری ، اداری ، خدماتی و مسکونی واقع گردیده و منافع سرقفلی های موجود ، جزء واگذاری نمی باشد.
نکته سوم : برگزار کنندگان مزایده اعلام کرده اند ؛ استعلام لازم از شهرداری منطقه 12 انجام شده است آن هم برای ساخت مجتمع اداری ،تجاری ! در طرح تفضیلی S123 یعنی 6 طبقه ساختمان ! (من نمی دانم چرا همه خبرگزاری ها می خواهند کاسه ، کوزه را سر شهرداری خراب کنند ، به زودی به تفصیل در این باره خواهم نوشت)
نکته چهارم: البته بعد از شرکت نکردن احدی در مزایده ، ستاد مدعی شد که این خانه به خانواده پیرنیا ارتباطی ندارد !!! و رسانه ها این گونه جلوه دادند !
اپیزود دوم) به چند ماه قبل بر می گردیم ؛ 5 تابلو نفیس نقاشی که بر روی دیوارهای تراس عمارت خانه پیرنیا (یکم- هرمز) در قابهای گچ بری شده قرار داشت ، غیب شد ! برخی می گفتند ؛ برای اینکه قرار است خانه پیرنیا (یکم) تخریب شود ، تابلوها را به محل امن برای نگهداری برده اند و برخی هم می گفتند ، تابلوها شبانه از خانه پیرنیا (یکم) سرقت شده است.
برخی هم می گفتند در زمان بردن نقاشی های دوران قاجار که ره آورد سفر حسن پیرنیا از روسیه و فرانسه بود ، دیوراها را هم با کلنگ تخریب کردند ، البته هنوز قابهای گچبری شده ، نقاشی ها که برخی معتقدند کار نقاشان وطنی بوده پابرجاست.
در اتاقهای خانه پیرنیا (یکم) قابهای زیبای گچبری شده سرقت و یا تخریب نشده یکی از این قابها در زیر سقف و بالای شومینه با نقشی از یک گربه سان و به صورت رنگی و کلاژ باقی مانده
تابلوی دیگری که به علت تخریب سقف در زیر تیغ آفتاب زندگی می کند ، مردی است کاملا عریان ، با بدنی تنومند که در میان آب و در کنار ماهیان در حال شنا است!
نکته پنجم : شاید علت تخریب خانه عدم پوشش همین مرد است !
اپیزود سوم) به چند ماه قبل تر بر می گردیم مهر 1391 ؛ پرونده عمارت خانه پیرنیا (یکم- هرمز) در سازمان میراث فرهنگی مورد تایید برای ثبت قرار گرفت و به نام خانه «مهدوی» برای ثبت ملی تایید شد ، حالا چرا به نام مهدوی بماند ، چرا ابلاغ نشده ؟ چرا ….؟؟؟ به علت سهل انگاری یک کارمند ، برای ابلاغ آن !
نکته ششم : خدا پدر این دوستمان آقای سجاد عسگری را رحمت کند که پرونده را پیدا و احیاء کرد. پیرو پیگیری های همین پسر قرار شد ، شماره ثبت اضطراری به این خانه داده شود ، اما آقای حجت راضی نشد!
اپیزود چهارم) به چند سال قبل بر می گردیم ، سال 1388 آقای محمد عبدلی که کارشناس سازمان میراث است به همراه گروهی برای بررسی محدوده خیابان لاله زار به این خانه می روند و پرونده خانه پیرنیا (یکم) را به عنوان یک اثر نیمه سالم که مالکش کمیته امداد خمینی (ره) است و خانه ای که دارای ویژگی های خاص معماری از دوران قاجار است ، مستحق ثبت در سیاهه آثار ملی می دانند ! چرا پرونده از آن سال تاکنون رسیدگی نشده است ، خانه ای که نیمه سالم بود و مستحق رسیدگی !
اپیزود پنجم) به چندین سال قبل برگردید ؛ پس از انقلاب اسلامی چند سالی این خانه خالی بود و چند سالی هم انبار یکی از لوستر فروشی های خیابان لالله زار نو اما این خانه تا سال 1350 میزبان خانواده ای بود از خاندان پیرنیا …
اپیزود ششم) باید این بار ماشین زمانمان به 60 سال قبل برگردد ، هرمز پیرنیا پسر دوم حسن پیرنیا ، شخصی که در این خانه ساکن بود ، رئیس تشریفات پهلوی دوم ، دانش آموخته کشور فرانسه ، دانش آموز مدرسه سن لویی و … هنوز هم اسناد مالکیت هرمز پیرنیا در سازمان اسناد و ثبت املاک مبنی بر مالکیتش موجود است ، امیدوارم دوستان در سازمان میراث و ستاد اجرایی اسناد را کمی بررسی کنند و اینبار شخصی به نام «مهدوی» را علم نکنند.
نکته هفتم: مهدوی شخصی است که مدتی خانه هرمز پیرنیا را برای انبار کالاهایش در دست داشت ، همین!
نکته هشتم : اگر آقای حجت راضی به ثبت خانه شد ، لطفا نامش را خانه هرمز پیرنیا ثبت کند اگر هم با ایشان مشکل دارند ، خانه را به نام ؛ خانه پیرنیا دوم ثبت کنند که یک جورهایی هم به پسر دوم پیرنیا اشاره شود و هم به دومین خانه ثبت شده از این خاندان …
اپیزود هفتم و مهمترین قسمت) این بار باید به زمان قاجار برگردید ، میرزا نصرالله خان نائینی ، در آن زمان قطعه زمینی را در لاله زار (لاله زار نو) برای خود خریداری می کند ، ایشان سه پسر داشت که علی جوان مرگ شد و حسن و حسین ماندند ، و هر کدام برای خود در این زمین خانه ای بنا کردند ، آنها هم مردند و فرزندانشان هر کدام عمارتی دیگر بنا کردند ، برای آنکه به راحتی متوجه شوید کدام خانه برای کدام یک از خاندان بود ابتدا عکس هوایی زیر را به دقت ببینید.
عکس هوایی متعلق به سال 1342 است ، بهتر دیدم از این تصویر استفاده کنم تا بهتر قابل هضم باشد.
همان طور که عرض کردم زمین بین پسرانش حسن ملقب به مشیرالدوله پیرنیا و حسین ملقب به مؤتمن‌الملک تقسیم شد. مؤتمن‌الملک قسمت جنوبی (شماره 1 قرمز) را برای خود انتخاب و عمارتی در جنوب زمین برپا و باغی مشجر نیز در شمال آن احیاء کرد ، قسمتی از زمین باغ که به بیابانی شبیه است هنوز باقی است .
در سال 1360 خانه تخریب و زمین تقسیم شد ، یکی از آن خانه ها شد موزه سینما که بعدها شد «پژوهشکده ی موزه سینمای ایران»
قسمت شمالی زمین اصلی رسید به پسری به نام حسن پیرنیا معروف به مشیرالدوله (شماره 2 سبز) که عمارت اصلی را برای اسکان خویش در مرکز آن بنا نهاد (شماره 4 آبی) این قسمت (شماره 4) در سال 1376 با شماره 1899 در فهرست آثار ملی قرار گرفت و به دانشگاه علوم پزشکی و موسسه طب اسلامی واگذار شد. در اینجا کمی بیشتر بخوانید.
حسن مشیرالدوله پیرنیا در زمین خود (شماره 2 سبز) چندین عمارت دیگر بنا نمود ، که بعدها بین پسران و نوادگانش تقسیم شد ، عمارت اصلی (شماره 4) را داوود پیرنیا از آن خود کرد ، عمارت شمالی در اختیار احمد ابوالقاسم پیرنیا ، سیزدهمین رئیس دانشکده علوم پزشکی قرار گرفت (شماره 3 قهوه ای) همان قسمتی که بعدها تخریب و به جایش پاساژ مرجان ساخته شد.
قسمت جنوب شرقی هم رسید به هرمز پیرنیا ، رئیس تشریفات پهلوی دوم (شماره 5 صورتی) همان قسمتی که به مزایده گذاشته شده است ، همان قسمتی که چندین روز است حرفش را می زنیم.
قسمت مرکزی بنا هم که حمام اختصاصی مجموعه خانه پیرنیا و … بود (شماره 6 بنفش) در حال تخریب است و نیاز به مرمت و رسیدگی فوری دارد ، عمارتی زیبا که همه آنرا فراموش کرده اند. به زودی گزارشی کامل از این حمام و …. هم ارائه خواهم کرد.
نکته نهم: به خدا این چند روز دیوانه شدم ، از اینکه هر کسی ، هر نظری می خواست می داد و هر جور که دلش می خواست اینجا را معرفی می کرد. بدون تحقیق و …
معماری و مشخصات خانه هرمز پیرنیا:
خانه هرمز پیرنیا در زمینی به مساحت 390 متر احداث شده ، طول این زمین حدودا 25 و عرضش 24 متر می باشد. خانه هرمز پیرنیا با پلانی مستطیل شکل (شرقی ، غربی) به مساحت 166 متر و با ارتفاع حدود 8 متر در یک طبقه بنا شده است. ورودی خانه از جنوب است با درب و پنجره های چوبی (درب سرقت شد ، پنجره ها غیب شد و به جایش آجر سبز شد)
پس از آنکه از در وارد می شوید وارد یک هشتی می شوید ، در قسمت راست هشتی یک اتاق قرار دارد و پس از آن می توانید وارد محوطه خانه و حیاط خانه هرمز پیرنیا شوید.
در سمت راست و در مرکز حیاط حوضی کوچک با کاشی های آبی رنگ دیده می شود ، در مرکز 6 پله سنگی شما را برای رفتن به داخل خانه هرمز پیرنیا فرا می خواند.
در انتهای پله ها 2 ستون سفید با مغر چوب و روکش گچبری شده قرار گرفته است (این ستونها در کل خانه تکرار شده است)
در انتهای ستونها ، سرستونهای گچ بری شده زیبایی وجود دارد که البته برخی از این سرستونها که با برگ و گل تزئین شده بود از بین رفته است.
در مجموع سه اتاق در این خانه ساخته شده که این اتاقها با راهروهای کوچکی به هم ارتباط دارند ، در تراس خانه که سقفش با چوب تزئین شده ، دو ستون در مرکز و دو شبه ستون در کناره ها قرار دارد (در مجموع این خانه 6 ستون و 6 شبه یتون دارد)
در بالای دیوار هر کدام از اتاقها در تراس ، 3 قاب گچبری زیبا قرار دارد که البته نقاشی های درون قاب سرقت شده ، و یک قاب نیز در انتهای تراس قرار دارد. در دیوار تراسها چراغ دانهایی با قالب گچ بری نیز تعبیه شده است.
درها و پنجره ها نعلی و نیم دایره ای بوده و هر کدام از اتاقها داری یک شومینه و یک قاب گچبری شده در بالای آن است.
اتاق آخر شرقی بدون سقف بوده و سقف آن چند سال قبل فرو ریخته است.
می گویند ؛ وقتی در سال ۱۲۸۵ فرمان مشروطه صادر شد، حسن و حسین پیرنیا از معدود کسانی بودند که می‌توانستند قانون اساسی مشروطه را به نگارش درآورند – یا به تعبیری قانون اساسی کشورهای اروپایی مانند فرانسه و بلژیک را متناسب با شرایط ایران ترجمه کنند. بدین سان این دو برادر در همین سه اتاق این خانه نشستند و قانون اساسی مشروطه و متمم آن را تدوین کردند.
منابع و سرچشمه ها:مجله فرهنگی هنری بخارا .
سایت دنیای زنان در عصر قاجار .
رجال ایران، اثر مهدی بامداد.
مقدمه محمد ابراهیم باستانی پاریزی بر کتاب ایران باستان پیرنیا.
کتاب دولت‌های ایران از میرزا نصرالله خان مشیرالدوله تا میرحسین موسوی.
و خبرگزاری های ایسنا ، مهر ، جدید آنلاین و روزنامه های همشهری ، …
همسفران
با ما همسفر باشید
سلام شهریار جان
اولش دلم به حال این بنا سوخت و مایوس شدم ولی وقتی ساختمان هایی راکه به پژوهشکده سینما و مرکز طب اسلامی، واگذار شده را را دیدم، خوشحال شدم که چرا وقتی بودچه نیست، این ساختمانهای نیمه خراب را به سازمانها و نهادهای مختلف، با شرط تعمیر و مرمت آنها، واگذار نمیکنند که حداقل سرو سامانی بگیرد.
شهریار: سلام بر شما دوست عزیز و همیشه همراه ، امیدواریم در آینده از این دست اتفاقات شکل بگیرد
سلام
ما با مطلب آی کیوی باربد جهرمی به روز هستیم ، منتظر شما هستیم
شهریار: سلام بر شما ، سپاس ملاحظه شد
سلام
یکی از بهترین گزارش ها بود. آن قسمتی که نقشه ی هوایی با شماره گذاری تشریح شد فوق العاده مفید است و خواهد بود. حتماً برای تفکیک و شناسایی آن ها خیلی زحمت کشیدید.
دم شما گرم و قلمتان ماندگار
شهریار: سلام بر شما به نظر خودم هم ، یکی از بهترین گزارشهایم بود ، به دل خودم خیلی چسبید به چند دلیل ، دلیل اول آنکه استارت رسانه ای درباره این خانه را خودم به راه انداختم ، دوم آنکه استارت رسانه ای جواب داد و مثمر ثمر بود ، سوم آنکه به شخصی که پشت این قضیه بود ، خواست یک سری چیزها را ثابت کنم که ثابت کردم و ….
سلام شهريار جان
دست مريزاد به خاطر اينهمه تلاش و پژوهش ، اگر دو ميراث فرهنگي ما فقط 10 تا دونه مثل شما در خودش داشت اين وضع آثار باستاني كشور نبود. جاش شما درآنجا خالي است.
راستي سنگي اين هفته رو از دست نده. مهدي فيض آبادي مي خواد درباره معماري وارتان صحبت كنه. همين سه شنبه ساعت 6
آدرس: غرب به شرق اتوبان رسالت. پارك آزادگان. سراي محله نيلوفر
شهریار: سلام و سپاس از پیام پر مهر شما نسبت به حقیر ، با اینکه 5 تا 7 امتحان دارم ، اما هر جور شده خودم را خواهم رساند
سلام
آفرین به این گزارش واقعا لذت بردم و باعث افتخاره که کسانی چون شماو سجاد انقدر با دقت و دلسوزی این گزارشها رو تهیه میکنید…موفق باشید.
شهریار: سلام و سپاس از اظهار لطف شما ، اما برای تهیه گزارش گریه ام در آمد
سلام. واقعا توضیحاتتون کامل و مفید و زیبا بود. جواب خیلی از سوالامو گرفتم، مثلا اینکه چرا ثبت ملی نشده… کاش زودتر اقدامی بشه. آقای نجفی که فرمودن رویکرد جدیدی خواهند داشت و بیشتر به میراث فرهنگی و احیای ارزش هاش خواهند پرداخت، امیدوارم که واقعا ما بتونیم در عمل این چیزهارو ببینیم، و خانه پیرنیا میتونه یک فرصت باشه برای نشون دادن اینکه این ادعاها واقعی هستن… فقط میشه تاسف خورد و امیدوار بود
شهریار: سلام و درود ، سپاس از پیام و اظهار لطف صمیمانه شما
البته باز هم سعی کردیم همه موارد پشت پرده را نگوییم ، تا حساسیت ها بیشتر نشود. ما هم مثل شما امیدواریم اتفاقات تازه ای شکل بگیرد به امید آن روز
ممنونم ازت شهريار جان، بابت ثبت تاريخ اين ديار و ضبط تصاويري كه شايد تا چند روز ديگر اثري از آن نباشد. غم را ميخورم و بسنده ميكنم
شهریار: سلام برادر ، اجازه نمی دهیم این خانه تخریب شود ، به هر نحو ممکن که شده
سلام، الان بروید این ملک را ببینید، به اسم مرمت بدست سازمان غیر متخصص در زمینه میراث، با تخریب بیشتر و ناشیانه و رها سازی آن لگد بر میراث فرهنگی این مملکت زده اند و این بار بعد از تخریب بیشتر ملک پیرنیا حالا شهرداری تصمیم بر مزایده گرفته است.هر چند دیر شده است ولی باز ممکن است بشود نجاتش داد. تو را خدا همت کنید و اطلاع رسانی کنید تا دلسوزی پیدا شود.
شهریار: به امید روزهای روشن
به نظر شما حالا این بنا رو میشه مرمت و احیا کرد ؟
شهریار: سلام بر شما
صد درصد ، کار مرمت گر ، احیاء چنین بناهایی است
سلام ممنون جالب بود …
شهریار: سلام بر شما ، خرسندم که برای شما مفید بود
سلام از انجایی که دیر رسیدم همه گفتنی ها را دیگران می گویند .خیلی جالب بود و برای من یک کلاس درس
می شود این خانه ها را احیا کرد و محل برگزاری برخی از کلاس های رشته های گردشگری و یا باستان شناسی و تاریخ قرار داد مثلا دانشجویان ،کلاس های مربوط به مبحث مشروطه را در این ساختمان به بحث بنشینند.و فضای راکد و خاموش خانه هایی از این دست را که به موزه تبدیل شده اند عوض کرد و باز گرداندن نشاط به این خانه ها زندگی را در اطراف آن به جریان می اندازد. به امید ان روز
خسته نباشید و خدا قوت
شهریار: سلام ، امیدوارم نوشته های شما محقق شود ، سپاس از مهرتان
سلام
امان از …
شهریار: دلهایمان پر است ….
با سلام
جناب سفر نويس عزيز بنده حدود 4-3 سال پيش اين بنا را با كلي مشكل و به سختي از بيرون ديدم و اينكه تا اونجايي كه يادم هست عكس هاي سردر ورودي وجود داشتند اما خيلي كم‌رنگ و انگار بارون خورده و نم كشيده و اينكه از داخل مركز طب اسلامي هم با هزار دوز و كلك يكي از دوستانم وارد شديم و من به پشت ساختمان رفتم حياط پشتي را ديدم و اون پلكان چوبي زيبا در پشتي و ….
اون حياط پشتي پنجره‌هاي رنگي همشون مثل خونه آرماني اي بودند كه من هميشه در رؤياهام دارم و دوست دارم در اون زندگي كنم چقدر دلم ميسوزه- چقدر دلم ميسوزه كه كليه اين بناها در معرض تحديد و نابودي به دليل سوء مديريت و منافع كلان مادي قرار دارند و محو مي‌شوند.
خونه قديم ما در محله گمرك تهران هست و اين كه خودمون الآن در اون زندگي نميكنيم چون برامون كوچيكه و محله ديگه بافت اصيل قديم رو نداره اما راستش خود من هر وقت كه صحبت از خراب كردن اون خونه به ميون مياد دلم فشرده ميشه خونه‌اي كه خاطرات كودكيم در اون بوده ظهراي طولاني ابستون و خاطرات برادر مرحومم كه كوچيك تر از من بو.د و همبازي من!
گچ‌بري‌هاي قديمي سقفش و طاقچه‌هاي قديميش ….
حيف…
از شما به خاطر مطالب و اطلاع رساني متشكرم و بنده پيشنهاد دوستي در شبكه ف.ب هم به شما دادم
سلامت و پايدار باشيد
شهریار: سلام و درود ، روح برادر گرامیتان شاد و قرین رحمت ، و سپاس از پیام پر مهر شما
سلام
به گمانم یادت پنجره احساسم را میکوبد…
چرا که..
.
.
.
.
.
.
.
.
.در دلم هوای دلتنگی به پاست….
منتظرتم
شهریار: درود و سپاس
سلام
مانند همیشه کامل و جامع… خسته نباشید
شهریار: درود و سلامت باشید
سلام آقای شهریار دستت درد نکنه واقعا زحمت کشیدی برای این کار ممنون
اما من به اطلاعات بیشتری ازین مجموعه نیاز دارم چون رشته ام معماری هست و پروژه درس مرمتم همین بنا هست به میراث هم مراجعه کردم که به مشکل خوردم و از شما کمک میخوام.
شهریار: سلام بر شما، اطلاعات من در همین حدی بود که نوشته ام، اطلاعات بیشتری برای ارائه ندارم
سلام خسته نباشید،مرسی از اطلاعات خوبتون-
یه سوال داشتم ممنون میشم راهنمایی کنید.
داخل کوچه ی ژاندارک،قسمت چپ مدرسه ی ژاندارک که حالا شده پیش دانشگاهی شهید رجایی یه ساختمون قدیمی هست،که فکر کنم یه جورایی میشه پشت خونه پیر نیا.سوالم اینه که این خونه همون دیر یا کلیسای ژاندارکه؟
شهریار: کلیسای ژاندارک واقع در مدرسه ژاندارک است، به زودی گزارشی درباره آن خواهم نوشت
سلام.خیلی خیلی ممنونم از اطلاعات دقیقی که در اختیارمون گذاشتید .واقعا جای تاسف داره که بناهای تاریخی اینطور از بین میرن.خیلی راحت میشد اونجا رو مرمت کرد و حتی یک رستوران ساده کرد هم از بنا دیدن میشه هم به کسلی یه موزه ساده نیست…کلی توریست هستند که به عشق بناهای قدیمی میان ایران!
شهریار: سلام و سپاس از نگاه شما ، البته امیدورام به زودی نگاه مدیران به این گونه بناها تغییر کند
عرض سلام و ادب
ممنون بابت اطلاعات گذاشته شده در سایت.
سوالی داشتم خدمتتون
اینکه امکان بازدید از خانه دوم پیرنیا هست؟
شهریار: سلام بر شما، خیر ، خانه در مالکیت ستاد اجرایی فرمان امام است
خدا خیرتون بده چه عکسای خوبی، دست کم اینجا ببینیم این طراحی های زیبا رو.
شهریار: سپاس از مهرتان
باسلام
چطورمیشه باخانواده پیرنیا ارتباط گرفت؟ایاراهی هست؟ممنون میشم کمکم کنید
شهریار: سلام بر شما، اطلاعی ندارم
درود.بله
آقای شهریار عزیز با سلام و سپاسگزاری از شما به خاطر زحمات خستگی ناپذیرتان ، عشق شما به تاریخ معاصر ایران و کوشش های کم نظیرتان برای اثبات حقایق تاریخی قابل تحسین و ستایش بر انگیز است امیدوارم پیوسته پایداری خود را حفظ کنید کاش بزرگوارانی چون شما در ایران عزیزوتنهایمان بیشتر می بودند. من بارها در خانه هرمز پیرنیا(عموی گرامی و بسیار عزیزم) به بازی و شیطنت های کودکانه مشغول بوده ام و طبیعتا در خانه پدری(خانه مشیرالدوله) بزرگ شده ام (من فرزند داود پیرنیا هستم) اگر بتوانم اطلاعاتی در اختیارتان بگذارم افتخار خواهم کرد شما پژوهشگری فرهیخته هستید در صورت تمایل می توانید(ای میل) بنده را به طورخصوصی دراختیار بعضی ازعلاقه مندان واقعی بگذارید با مهر ودوستی واحترام شهرخ(شاهرخ) پیرنیا لندن.
شهریار: سلام بر شما؛ سپاس بی کران از مهربانی و محبت شما حتما
ممنون از گزارش جامع و خوبتون ولی عرض کنم که، سه چهار سال پیش باز یک امیدی به احیا و مرمت بود بود ولی الان اگر برید، گریه تان خواهد گرفت از وضع و تخریبی که به اسم مرمت و آوار برداری انجام داده اند، کل اصالت ملک را از بین برده اند، گچ بری ها را نابود و خیلی از آثار داخلی را تراشیده اند،الان هم که درها را بسته اند و کسی را هم راه نمیدهند تا موضوع رسانه ای نشه
شهریار؛ به روزهای روشن امیدواریم
با سلام و تشکر بابت گزارش خیلی خوبی که تهیه کردید و در اختیار عموم قرار دادید .. سوالی داشتم که امیدوارم محبت کنید و راهنمایی بفرمایید .. پلانی که در گزارش از خانه هرمز پیرنیا قرار داده شده بخش الحاقی در اتصال با خیابان نیز در سمت جنوب ظاهرا دارد که نمی دانم جز خانه می باشد یا خیر ؟ اگر اینطور است در پلان چرا فقط بخش شمالی آمده است؟ ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید
شهریار؛ سلام بر شما، بخش شرقی ، سند مالکیت جداگانه داشت اما کلا تمام مجموعه یک عمارت است
سلام اگر اشتباه نکنم این گزارش برای سال ۹۲ می باشد من با تازگی سال ۱۴۰۱ برای پروژه معماری دانشگاهم رفتم از بیرون عمارت و دیدم با اینکه مرمتهایی انجام شده ولی کلی ناراحت شدم و گریم گرفت از این همه بی وفایی به آثار تاریخی
شهریار؛ سلام بر شما، به روزهای روشن و بهتر امیدواریم
سلام وقتتون بخیر ، من دانشجوی ارشد مرمتم ، میخواستم بپرسم چه طور میشه بازدید کرد از بنا و اگه امکانش هست از کجا باید مجوز گرفت ؟
شهریار؛ سلام بر شما این خانه در اختیار بنیاد مستضعفان بود و بعد در مزایده به شهرداری فروخته شد و بعد هم انگار شهرداری به شخص واگذار کرده و مالکیت فعلی نامشخص است
با سلام من برای پروژه ی دانشگام باید جایی ۲۵۰ متری رو پیدا کنم ،خانه ی هرمز پیرنیا چند متر است و پلانش موجوده؟