قورخانه با رنگ و سنگ مرمر تزئین شد!
مدیران از رنگ و سنگ مرمر برای زیباسازی سردر قورخانه تهران که یکی از آثار ملی دوران قاجار است بهره بردند، از این پس دوست داران میراث فرهنگی نگران وندالیسم انسانی نباشند ! چون وندالیسم های انسانی با خودکار و یا شاید قلم مو یادگاری های خود را بر دیوار حک می کنند اما در حال حاضر مدیران با پاشش رنگ بر روی کل اثر ، تخریب آثار فرهنگی این سرزمین را در دستور کار دارند. در ادامه …
چندی قبل مدیران به این نتیجه رسیدند که بهترین راه برای تزئین سردر قورخانه استفاده از پوشش رنگ می باشد !! و دیوارهای قورخانه را که روزی بر هر کدام از این دیوارها نقوشی از اسلحه های آن زمان بود را با رنگهای سبز و آبی مزین نمودند!
قورخانه با اینکه زمانی محلی برای ساخت اسلحه و وسایل نظامی و جنگی بوده اکنون در برابر این حوادث بی دفاع است . نکته اساسی اینجاست که بخش بزرگی از عمارت قورخانه تهران، در طی سالیان مدید، به علت بیتوجهی مسئولان و فرسودگی ناشی از گذر زمان به شدت تخریب شده بود و تنها دروازه بزرگ فلزی و بنای دو طبقهای سردر قورخانه در محدوده خیابان خیام تهران به جای مانده است. این اثر در مرداد ماه سال 1376 در فهرست آثار ملی ایران نیز جای گرفته است.
شایان ذکر است با توجه به پیگیری های مستمر انجام شده جهت زدودن رنگها ، این بار مدیریت تصمیم بر آن گرفت که دویاره های سردر قورخانه را با سنگهای کامپوزیت تزئین کند و بر روی دیوارهای یک اثر ملی از سنگهای مرمر به عنوان تزئین استفاده کرده است!!
لازم به ذکر است چندی پیش بخش شمالی دیوار کاملا تخریب و با استقاده از مصالح کاملا جدید ، دیواری چند متر عقب تر بنا شد.
مطممئن هستم اگر با همین روند پیش برویم ، آرامگاه کوروش را اینچنین خواهند کرد! شاید زیباتر باشد.
همسفران
با ما همسفر باشید
چرا قبلش با کارشناسان صاحب نظر در این موارد مشورت نمی شود؟
پیشنهاد می کنم که به آنها پیشنهاد دهید که حداقل اگر آن تصاویر قدیمی از بین رفته است به جای پاشش رنگ یا چسباندن سنگ، از همان نقاشی های به سبک قاجار استفاده شود تا هم دیوارها زیباتر گردند و هم اصالت تاریخی بنا به بازدید کنندگان منتقل شود.
شهریار: سلام برشما ، پیشنهاد دادیم رنگها را پاک کنند ، بر روی دیوارها سنگ کردند ! دیگر دست و زبانمان می لرزد پیشنهاد دیگری دهیم !!
با سلام وقتی چرخ مملکت به دست افرادی همچون مرحوم کردان وغیره …… می گردد انتظاری جز این دارید ؟
شهریار: درود ، افسوس که نمی توانم بگویم مقصر کیست ! کردان و کردانیسم همیشه زنده است.
من موندم اين افرادي كه انقدر هنرمند هستند و نقاش، چرا نميرن مثل ون گوگ و داوينچي نقاش بشن؟ (با عرض پوزش از بزرگان هنر نقاشي)
ميتونن مسابقه نقاشي رو ديوارهاي كاخ سعدآباد يا رو آرامگاه خيام بذارن
من موندم كيا به اينا مشاوره ميدن و اينا چقدر ساده(محترمانه گفتم)هستن
شهریار: نه برادر جان نه نقاش هستند و نه هنرمند ، فقط برادر زاده و آقازاده هستند !!! نمی شود گفت ….
به نظر بنده علت نابسامانی ها نبودن شخص متخصص در سر جای و کار خود است. متاسفانه ظاهرا تصور این می رود که قحط الرجال پیش آمده و هر شخصی را سر پستی می گذارند که هیچ سررشته ای در آن ندارد. سلیقه ای کا کردن اینگونه به ظاهر مدیران سرانجامی این چنین دارد که می بینیم بنایی اینچنین باارزش بدین روزگار دچار می شود.
شهریار: رامین خان ، موضوع اصلی دقیقا همین جاست ، وقتی برادرزاده ای مسئول امور می شود ، همین می شود که می بینید ….
سلام
ساختار فاسد سازمانی پول را می شناسد – باید به یکی از آشنایان سفارش شده یک کاری سپرده شود تا سود درشتی در جیب او و رابط برود – در ضرب العجلی پیمانکارهای این آثار فجیع که شعورشون در حد پولی هست که می گیرند انتخاب شده و با اهمال کامل هر بلایی که دلشان می خواهد سر کار می آورند تا زودتر صورت وضعیت رد کنند و پول را بگیرند.
جداً فکر کردید در کامپوزیت و رنگ آمیزی کردن این دیوارها از آدم های هنرمند استفاده میشه؟ نه هیچ هنرمندی حاضر نمیشه شعور خودشو با پول زیر سوال ببره. این خرابکاری ها فقط از یه عده گرگ صفت برمیاد که شاید حتی سواد درست و حسابی هم نداشته باشند.
شهرام جان شوربختانه از این قبیل موارد با گذر زمان بیشتر خواهی دید و بیشتر خواهی نوشت.
آن عکس آخر را هم بسیار به جا آوردید چون دیگر غالب طنز به این حرف ها نمی آید و عقل می گوید می تواند سندیت پیدا کند.
شهریار: امید خان ، باور کن دیگر خشته شدم ، از این همه بدبختی دیدن ، همه را هم نمی توانم بنویسم ، بار منفی اینجا خیلی زیاد شده ، همه اش از تخریب و ویرانی نوشته ام ، می خواهم چند روزی و چند صباحی از زیبای ها بنویسم ، شاید بشود
من نمی فهمم که چرا اینقدر به این بافت تاریخی کار دارند سردر قورخانه چه مشکلی داشت ؟ چرا واقعا؟
اینقدر پیمانکار الکی زیاد شده که از بیکاری یه همچین کارایی می کنند .
شهریار: سلام ، مدیران نالایق و اقوام بیکار ، کم نیستند….
متاسفم
شهریار: سلام
درود
شهریار: سلام و درود بر شما استاد بزرگوار
با سلام خدمت شما دوست عزیز
وبلاگ خوب و پرباری دارید و از مطالبتون لذت بردم.
ما یک وبلاگ تخصصی در خصوص گردشگری ایران را داریم خوشحال می شویم که به ما سری بزنید و نظر بذارید.
با تشکر
شهریار: سلام خداقوت ، نام وبلاگتان در فهرست دوستان ثبت شد.
درود جناب شهریار.
مبارک باشه! این حسرت خوردنا عادت هر روزه شده!
اون آرامگاه کوروش رو خوب اومدید…
شهریار: درود بر شما ، اما نباید عادت شود؟؟ خود هم دلگیرم از این عادت شدن
سلام یک سری پیشنهاد دارم ولی از آخرین دفعه که پیشنهاد دادم خاطره خوبی ندارم باری به هر جهت :
1- بی خیال تخریب ها بشوید بگذارید معماری نوین سر در بیاورید با این ساختمان های رو به زوال که نتوانستیم جذب گردشگر داشته باشیم
2- عزیزان دلسوز این امور لطفا لباس گرگ بپوشید چند صباحی با آقایان و آقازادگانشان به هر وسیله که شده حشر و نشر داشته باشید شاید شمارا هم روزی بر مسندی نشاندند ان وقت تصمیم های خوب خوب بگیرید
3- شما هم بر موج دیجیتال سوار شده و هنوز که به نابودی کامل نرسیده اند این مکان ها را در فیلم های سه بعدی بازسازی کنید و به فکر راه انداختن موزه های دیجیتال باشید. خیلی از این ساختمان ها را نمی توان نگه داشت حالا به هر دلیلی
حرف زیاد و مجال نیست…
شهریار: سلام بر شما ، من در جایی کار می کردم که … اما به خاطر اینکه فردا پاسخگوی فرزندم در قبال سرزمینش باشد ، از آنجا با همه امکاناتش بیرون آمدم تا از پلیدی ها بگویم … من ، تو ، همگی مسئول پاسخگویی به آیندگان هستیم
با سلام و سپاس از دعوتتان مثل همیشه مفید و گویا نوشته اید
شهریار: سلام و سپاس از اظهار لطف شما
با این جمله موافقم که نبودن شخص متخصص در سر جای و کار خود یکی از دلایل اصلی نابسامانی در حوزه ی میراث فرهنگی است و البته نکته ی دیگر اینه که شخصی که به نظر ما متخصص هست سعی میکنه همه فن حریف باشه و این باعث میشه از تخصص اصلی دور بشه درست مثل سینمای که نویسنده باید کارگردانی کنه، بازی کنه و…
شهریار: در مجموع قحط الرجال است شاید …
سلام. خیلی تعجب نکنید چون همیشه مشکل و درد از سمت کسانیست که یا متخصص نیستند یا دلسوز نیستند و یا هردو. امور باید در دست متخصصین باشد که البته تعهد هم داشته باشند. باز هم تعجب نکنید خیلی هم با عرض پوزش ناله نکنیم همه را می گویم و خودم را چون متاسفانه ما عادت کرده ایم اینگونه باشیم چرا تعجب می کنید دوستان؟ خیلی از ماها هم اگر به منصبی برسیم اینگونه عمل خواهیم کرد. فراوان دیده ام که بزرگان باستان شناسی سر لج و لج بازی باهم یا مسائل دیگر چه بر سر محوطه ای یا اثری آورده اند…..
تن رنجور میراث ارزشمند نیاکان به ما رسیده ای کاش ای کاش ای کاش که….. بی خیال درد زیاده…
شهریار: البته دوست عزیز ، نباید این ماسئل برایمان عادی شود و تعجب نکنیم، روزمرگی ، پایانش مرگ است!