تورهای سفرنویس

tour-image

عضویت در سفرنویس

register-image
register-image

سفری دوباره به رامسر

شرایط مهیا شد و دوباره سفری داشتم به رامسر ، این بار در کنار پدر ، پدری که لذت سفر را برای اولین او به  من چشاند ، پدری که به زودی درباره اش بیشتر خواهم نوشت. سفر خوبی بود که با دیدار جناب آقای حلاج و همسر گرامیشان ، لذت سفر دو چندان شد. سفری که بنا به توصیه های آقای حلاج قرار شد ؛ چشمه دمکش را ببینم که یک روز از ساعت 5 صبح تا 8 کنارش بودیم و او با ما یار نبود … و سفارشی دیگر از ایشان برای بازدید از عمارت کلانتری شهر رامسر ، در فکر بودیم که چطور داخل این عمارت را ببینیم که این بار یار با ما بود به علت داشتن دوربین و عکاسی در شهر ما را گرفتند و این توفیق ناخواسته حاصل شد و داخل این عمارت زیبا را دیدم و صد افسوس که این عمارت به دست نا اهلان افتاده و به زودی اثری از آن نخواهیم دید.

پدر در کنار یکی از آبشارهای جواهرده
پدر در کنار یکی از آبشارهای جواهرده

با دوربین کوچک دیگرمان چند عکسی به یادگار از کلانتری گرفتیم ، اما چون نمی خواهیم دوباره بازداشت شویم از انتشارش پرهیز می کنیم.

تصویری زیبا از بانک ملی ، ساختمان سپاه و کلانتری شهر رامسر - محمدعلی صادقی
تصویری زیبا از بانک ملی ، ساختمان سپاه و کلانتری شهر رامسر - محمدعلی صادقی
اینجا را با دوستان خود به اشتراک بزارید

همسفران

  1. شهریار جان، انشااله سایه پدراتان مستدام باشد و شاد باشد.
    نمیدانم چرا با اینکه سهم سبزی در دیار ما زیاد نیست، کله همه بوی قرمه سبزی میدهد؟

    شهریار:‌ چه کنیم برادر ، قرمه سبزی خوش مزه است دیگر ، لذتی است دزدکی دین و عکس گرفتن

با ما همسفر باشید

XHTML: امکان استفاده از این کدها وجود دارد: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>