سرنوشت مُبهم یک مهماندار در ایران!؟ مهماندارد پرواز 12 بهمن 57
روایتهای متفاوتی از زندگی ژرارد باتااوش مهمان دار 12 بهمن سال 1357 منتشر شده است
مهمانداری که می گفتند؛ مامور اطلاعاتی و خبرنگارِ خبریِ فرانسوی است.
مهمانداری که می گفت؛ کارمندِ پلیس فرانسه و محافظ شخصی امام خمینی (ره) هستم.
مهمانداری که گفتند؛ فقط یک جاسوس بود و در گمنامی در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
داستان زندگی ژرارد باتااوش شنیدنی خواندنی است …

نام و نام خانوادگی؛ ژرارد ژان فابین باتااوش GERARD JEAN FABIEN BATAOUCHE (در زبان عربی بَطاوش نوشته می شود) در مرکز اسناد مجلس ایران نام ایشان چنین نوشته شده است؛ آقای ژرارد باتائوش تبعه کشور فرانسه GERARD J.F.BATAOUCH
نام وی بعد از سال 1357 و تشرف به اسلام؛ رضا باتااوش

تاریخ و محل تولد ژرارد ژان فابین باتااوش ؛
الف) سال 1322 ه خورشیدی (1943 م) براساس نوشته روی سنگ مزار در بهشت زهرای تهران (نام پدر برنارد)
ب) براساس گفتگوی ژرارد ژان فابین باتااوش با سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی وی خود را متولد سال 1324 ه خورشیدی (1945 م) در کشور الجزایر معرفی کرده است.
ج) براساس نوشته این سایت ژرارد ژان فابین باتااوش متولد خرداد 1322 ه خورشیدی (1943 م) در کشور ایرلند است.
د) براساس نوشته حمید داودآبادی (محقق و نویسنده) ژرارد ژان فابین باتااوش متولد 19 اردیبهشت 1322 ه خورشیدی (10 می 1943 م) است. از یک مادر اسپانیائی و یک پدر فرانسوی که عضو ارتش فرانسه بود.

محل زندگی ژرارد ژان فابین باتااوش ؛ الجزایر ، ایرلند ، فرانسه ، لبنان و ایران
مشاغل و محل کار ژرارد ژان فابین باتااوش کمی پیچیده و متفاوت است و شاید تعجب برانگیز؛
1) خبرنگار مطبوعات در کشور فرانسه قبل از سال 1357
2) کارمند پلیس کشور فرانسه قبل از سال 1357 و محافظ شخصی امام خمینی (ره) در 116 روز حضور ایشان در نوفل لوشاتو
3) کمک خلبان پرواز 12 بهمن ایرفرانس و مهماندار ویژه ای که امام را در پله های هواپیما همراهی می کرد.
4) مشاور امام خمینی(ره) در امر نظامی به مدت یازده سال
5) مشارکت در طرح دامداری و صنایع لبنی اسابا (ESBA) فرانسه با مشارکت شرکت کشت و صنعت ایران تیردام در سال 1374 (اسناد مجلس شواری اسلامی)
6) همکاری فرهنگی و عمرانی با آقای مصطفی چمران بعد از سال 1357 به عنوان مهندس راه و ساختمان
7) مشاور کشور ایران در خصوص تحقیق و تفحص در امور خودروسازی شرکتهای پژو و رنو در کشور فرانسه در سال 1369 به حکم آقای خلخالی
8) جاسوس سوخته فرانسه و آمریکا از نظر روزنامه فیگاور و خبرگزاری های جمهوری اسلامی ایران …

اجازه بدهید زندگی نامه ژرارد ژان فابین باتااوش را از زبان خودش و گفتگوی او با سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی بخوانیم؛
وقتی كه قرار شد آقای خمینی به ایران بیاید من هم همراه ایشان در آن پرواز تاریخی بودم و زمانی كه هواپیما میخواست در فرودگاه مهرآباد به زمین بنشیند. یونیفرم مخصوص پوشیدم و به هنگام تشریففرمایی امام از پلههای هواپیما دست امام را گرفتم و امام هم دست مرا گرفت. و از پلهها پائین آمدیمـ روز عجیبی بود. انگار مسیح(ع) ظهور كرده بود.
متن گامل گفتگوی باتااوش
گفتگو با ژرژان فابین باتااوش محافظ مخصوص حضرت امام (ره) انگار مسیح ظهور كرده بود.
در اوّل آبان 1388 دوستی به نام آقای میرغضنفری تلفن زد و گفت: آیا شما از مهمانداری كه همراه امام در روز 12 بهمن از پلههای هواپیما پایین میآیند خبر داری؟ گفتم: چطور؟ گفت: ایشان در تهران هستند و سرگردان. خیلی تعجب كردم و گفتم: مشتاقانه منتظر دیدار این عزیز و شما در مركز اسناد انقلاب هستم. بنابراین در تاریخ 1388.08.10 آقای میرغضنفری به همراه ژرژان فابین باتااوش محافظ مخصوص حضرت امام به مركز تشریف آوردند. البته آقای باتااوش بدون لباس یونیفرم كه در 12 بهمن بر تن داشت، آمده بود.
آقای باتااوش خیلی روان فارسی صحبت میكرد و خیلی هم پیر شده و با آن چهره معروف متفاوت است. به آقای باتااوش گفتم: چطور در ایران ماندگار شدی؟ و سپس به یاد فیلمی افتادم كه چندین سال پیش آقای داود رشیدی پیرامون اقامت امام در پاریس تهیه كرده و در آن فیلم با افراد بسیاری صحبت شده بود. و گفته شد كه فردی كه همراه امام از پلههای هواپیما پائین میآید نیز مرحوم شده است؟! یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم.
سپس آقای باتااوش ادامه داد و گفت: 64 سال دارم و اصالتاً اهل الجزایر هستم و به فرانسه مهاجرت كردم و در یك خانواده مسیحی بزرگ شدهام. بعد از تحصیلات دانشگاهی جذب پلیس فرانسه شدم و به هنگام ازدواج قسمتم یك خانم ایرانی به نام «بیتا آهی» شد و ثمره این ازدواج هم دو فرزند است. یك دختر و یك پسر كه الان بین آمریكا و ایران تردد میكنند.
از آقای باتااوش پرسیدم چگونه به پیر و مرشد و مراد ما روحالله الموسوی خمینی وصل شدی؟
گفت: وقتی آقای [امام] خمینی به پاریس آمد. پلیس فرانسه چند نفر را برای محافظت نزد امام فرستاد اما آقای خمینی هیچ كدام را نپذیرفت تا این كه قسمت من شد و در همان دیدار اوّل علقهای میان من و آقای خمینی برقرار شد و چون فارسی هم صحبت میكردم مزید بر علت شد. و در مدت 116 روز اقامت امام در نوفل لوشاتو همواره با امام بودم.

آقای باتااوش خاطرات شنیدنی زیادی از نوفل لوشاتو داشت. و سپس ادامه داد و گفت: وقتی كه قرار شد آقای خمینی به ایران بیاید من هم همراه ایشان در آن پرواز تاریخی بودم و زمانی كه هواپیما میخواست در فرودگاه مهرآباد به زمین بنشیند. یونیفرم مخصوص پوشیدم و به هنگام تشریففرمایی امام از پلههای هواپیما دست امام را گرفتم و امام هم دست مرا گرفت. و از پلهها پائین آمدیمـ روز عجیبی بود. انگار مسیح(ع) ظهور كرده بود.

ایشان ادامه داد و گفت به علت علاقهای كه به امام پیدا كرده بودم به احمد آقا گفتم میخواهم در ایران بمانم. احمد آقا گفت دولت فرانسه برای شما مشكل درست نمیكند گفتم خیر. خودم را بازنشسته میكنم. بعد از موافقت امام و احمد آقا و گرفتن حكم بازنشستگی به ایران آمدم و با نظر احمد آقا با شهید چمران و سپس مرحوم نظران همكاریهای متعدد داشتم و در كارهای مختلف كمك میكردم. حال هم كه پیر شدهام و همسرم نیز از من جدا شده است و در غربت و بیكسی و آوارگی در تهران به سر میبرم تا این كه بمیرم و جنازهام را آتش بزنند و در دریا بریزند تا به وسیله گردش آب به طبیعت برگردم.

قصه پرغصه آقای باتااوش خیلی مرا متأثر كرد و گفتم چگونه كسی كه به عشق امام جلای وطن نموده به ایران هجرت كرده، باید چنین آواره و بیخانمان، و هر چند شب مهمان كسی باشد، به چند نفر از مسئولین هم مشكلات و گرفتاریهای آقای باتااوش را منتقل كردم: آنها هم پاسخی كه دادند: هم تعجب میكردند كه این آقا چطور تا به حال در ایران بوده و هیچ كس خبر ندارد و دوم آن كه شاید… گفتم ما كه از غیب خبر نداریم میتوانید با چند سؤال مشكل این شیدایی امام را حل كنید و لااقل ایشان را از آوارگی نجات دهید تا مبادا رسانههای ضد انقلاب كه كم هم نیستند از آقای باتااوش بهرهبرداری سیاسی نمایند.


١٢ بهمن ١٣٨٨
سایت “مرکز اسناد انقلاب اسلامی” کد مطلب: 8770
نکته) این نوشته دو روز پس از انتشار، از سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی حذف شد
نکته) کامنتها هم جالب بود بر روی این نوشته؛ وی به عشق امام راحل(ره) خانه و کاشانه خویش را رها کرد و در ایران اقامت گزید. آقای باتااوش هماکنون در کشور ما زندگیمیکند و همچنان بدون خانه و خانواده، در حالت شیدایی خود به سر میبرد! بعضی وقتها باید ادعاها را کم کرد … و راه و رسم عاشقی را از و ….
اما شاید برای فهم بیشتر زندگی ژرارد ژان فابین باتااوش به یک سال قبل برگردیم یعنی بهمن سال 1387 و روزنامه فیگاور فرانسه

در 14 بهمن 1387 مطابق با دوشنبه دوم فوریه سال ۲۰۰۹ م روزنامه فرانسوی فیگارو چاپ پاریس برای نخستین بار و پس ازگذشت سی سال از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، مقاله ای را منتشر کرد به نام رازهای فیگاور درباره ژرارد ژان فابین باتااوش؛
مردی که با لباس آبی رسمی بر روی پله ها بود، یک مأمور سرویس های اطلاعاتی فرانسه بود که مأموریت داشت اطلاعاتی در باره آیت اللهی که پس از پانزده سال زندگی در تبعید می رفت تا هیجانات توده های [ایرانی] را شعله ور سازد جمع آوری کند.

نکته) براساس نوشته وبلاگ کاظم اخوان در 28 دی ماه سال 1381 ژرارد ژان فابین باتااوش مدعی شده بود در پاییز سال 1369 در زندان فالانژیستهای شمال لبنان، چهار گروگان ایرانی را در سلولهای انفرادیشان دیده است ولی حق نداشته با آنها حرف بزند. وی مدعی شده بود در همان زمان در جلسهای با سید حسین موسوی برادر كاردار ربوده شده و آقای مهتدی و چند تن دیگر در وزارت خارجه، شرایط فالانژها را برای آزادی گروگانها اعلام كرده است كه ایران نپذیرفته است.

دقیقا یک روز پس از انتشار گفتگوی ژرارد ژان فابین باتااوش با سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، حمید داودآبادی (خبرنگار،پژوهشگر و نویسنده) در وبلاگ خود گزارشی منتشر کرد با این عنوان؛ کلاهبرداری فرانسوی در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی وی در این گزارش مدعی شد؛ ژرارد ژان فابین باتااوش یک جاسوس است ادعای او مبنی بر اینکه محافظ امام خمینی (ره) بوده دروغ و کذب است. هر دو گزارش آقای داودآبادی را می توانید در باکسهای زیر بخوانید؛
کلاهبرداری فرانسوی در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
کلاهبرداری فرانسوی در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ، حمید داودآبادی
اوایل دی ماه 1381 یعنی 7 سال پیش، شاهرخ سلطان احمدی خواهر زاده کاظم اخوان (خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی) که 14 تیر ماه 1361 همراه احمد متوسلیان، تقی رستگار و سید محسن موسوی در لبنان توسط نیروهای فالانژیست مزدور رژیم اشغال گر قدس به اسارت درآمد – گفت که سید رائد موسوی فرزند سید محسن، شماره تلفن فردی فرانسوی را داده که مدعی است اطلاعات جدیدی درباره 4 گروگان ایرانی دارد. آن طور که معلوم بود، سید حسین موسوی برادر سید محسن، در طرحی نو، این فرد فرانسوی را معرفی کرده بود.

آن گونه که شاهرخ می گفت، نام این فرد “رضا باتااوش” بود. شماره تلفن همراه او را گرفتم و پس از چند بار تماس، موفق شدم با او که فارسی را تقریبا خوب صحبت می کرد، گفت وگو کنم. قرار شد عصر همان روز همدیگر را ببینیم. محل قراری که او تعیین کرد، در طبقه دوم یکی از لاستیک فروشی های نزدیک میدان سپاه (عشرت آباد) بود. این که چرا چنین جایی را برای دیدار تعیین کرد، برای خودم هم عجیب بود.

ساعت 3 بعد از ظهر به محل قرار رفتم. میان لاستیک ها و بوی تند مواد نفتی، گوشه ای نشستیم و او شروع کرد به گفتن. او مدعی بود که در منطقه بیروت شرقی که تحت سلطه فالانژیست ها بوده، در زندانی که چند سلول داشته، تک تک گروگان های ایرانی را دیده است. او می گفت که فالانژها حاضر بودند در قبال یک کشتی نفت از سوی ایران، آنها را آزاد کنند.
وقتی از او زمان ملاقاتش با گروگان ها را پرسیدم، گفت که سال 1375 بود و این درست زمانی بود که بر خلاف ادعای او، در آن زمان دیگر فالانژها آن قدرت گذشته را نداشته و زندان و پادگانی هم در اختیار نداشتند. وقتی که بیشتر سوال کردم، او که متوجه شد من کاملا بر اوضاع و احوال بیروت و لبنان تسلط دارم، گفت که با چشمان بسته به آن مکان منتقل شده و چیز دیگری به یاد نمی آورد.

رضا باتااوش که نام کامل خود را این گونه برایم نوشت ژرارد ژان فابین باتااوش gerard jean fabianbataouche گفت که حرفه اش خبرنگاری برای مطبوعات فرانسه بوده و هنگامی که امام خمینی در “نوفل لوشاتو” مستقر بوده، او نیز آن جا حضور داشته و حتی با همان هواپیمایی که امام به ایران آمد، او هم به عنوان خبرنگار به تهران آمده و از آن زمان تاکنون در ایران ماندگار شده است. باتااوش گفت که زن ایرانی اش خانه و زندگی او را گرفته و در حال حاضر هر روز پهلوی کسی زندگی می کند. او مدعی شد که حاضر است در قبال تهیه یک خانه و از همه مهمتر پاسپورت و شناسنامه ایرانی، به اسراییل سفر کند و واسطه گری کند تا گروگان های ایرانی آزاد شوند.
چندی بعد خسروی نژاد از همرزمان حاج احمد متوسلیان، گفت که سید رائد موسوی آن فرد فرانسوی را برده پهلوی نصرت کاشانی (رئیس وقت سازمان جانبازان و از همرزمان حاج احمد) و این فرانسوی مخ او را زده است. به پیشنهاد خسروی نژاد، رفتیم پهلوی کاشانی. همه ادعاهای باتااوش را گفتم و رد همه ادعاهای او را نیز اظهار کردم که کاشانی گفت:
من خودم هم به او شک کرده بودم. برای همین به بچه های ضد جاسوسی وزارت اطلاعات گفتم که رویش کار کنند.
جالب این بود که کاشانی پذیرفته بود در قبال واسطه گری باتااوش و آزادی حاج احمد، پیشاپیش یک خانه به نام او سند بزند و حتی یکی از مسئولین رده بالای انتظامی نیز قول داده بود که حاضر است مشکل پاسپورت و شناسنامه ایرانی برای او را حل کند. خلاصه با زیرآبی که بنده زدم، همه رشته های باتااوش پنبه شد. چند روز بعد، بر حسب اتفاق کتاب خاطرات یکی از افرادی که روزهای اول پیروزی انقلاب چند صباحی در اطراف امام بوده و بعدها به خارج پناهنده شده بود، به دستم رسید. گذشته از مزخرفات بیشمار کتاب، قسمتی از آن برایم خیلی جالب آمد.
او در بخشی از ادعاهایش گفته بود که یک جاسوس از فرانسه تا تهران همراه امام در هواپیما بوده است. به گفته او، این جاسوس که مستقیما عامل سازمان جاسوسی آمریکا “سیا” بوده، به عنوان خبرنگار فعالیت داشته و همواره خود را دور و بر امام نشان می داده است.سریع رفتم پهلوی نصرت کاشانی و ماجرای کتاب و خبرنگار جاسوسی را که با هواپیمای حامل امام از فرانسه به تهران آمده است، گفتم که او هم گفت:
اتفاقا رفیقام بهم گفتند که به هیچ وجه دیگر با او ارتباط برقرار نکنم که او مشکل جاسوسی دارد.
جالب تر از همه این است که در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، سایت “مرکز اسناد انقلاب اسلامی” در اقدامی نسنجیده، با “رضا باتااوش” که حالا مدعی شده جزو نیروهای محافظ فرانسه بوده، مصاحبه ای با عنوان “محافظ مخصوص حضرت امام (ره)” با او انجام داده و از همه بدتر وی مدعی شده که آن فردی که دست امام را گرفته و از پلکان هواپیما پایین می آید، و تا امروز گفته می شد که فوت کرده، خود اوست و شروع کرده به روضه خوانی. والبته این ادعا کذب محض است. این که وی مدعی شده از طرف دولت فرانسه برای امام محافظ تعیین شده بود و درباره ارتباطش با امام داد سخن سر داده است، برای من که چندین جلسه با او به بحث و صحبت درباره فعالیت هایش پرداخته ام، بسیار عجیب آمد.
وقتی مرکز اسناد انقلاب از یک فرانسوی فریب خورد
وقتی مرکز اسناد انقلاب از یک فرانسوی فریب خورد ، حمید داودآبادی
در 12 بهمن امسال وب سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی خبری با عنوان “افشای هویت کسی که دست امام را در پلکان پرواز انقلاب گرفته بود” منتشر کرد که به سرعت در وب سایت های خبری پخش شد. این در حالی است که بررسی های خبرنگار 30a30.ir نشان می دهد که فرد معرفی شده دارای سوابق کلاهبرداری و دروغ پردازی و حتی مشکوک به جاسوسی داشته است ولی این بار توانسته است از طریق این مرکز اهداف شوم خود را دنبال نماید. با اینکه پس از 24 ساعت وب سایت مرکز اسناد خبر مربوطه را از سایت خود بدون هیچ توضیحی حذف کرد، ولی یک جستجوی کوچک در گوگل نشان می دهد که این خبر در سطح وسیعی در وب سایت های خبری نقل شده است که نیاز به تکذیب و یا توضیح در مورد عدم اعتبار خبر مربوطه از طریق وب سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی را بیشتر مشخص می کند.
ژرارد ژان فابین باتااوش که پس از تشرف به دین اسلام نام “رضا آهی” را برای خود برگزید، قبل از این هم در سال 1381 سعی کرده بود از خانواده دیپلمات های گروگان ایرانی در اسرائیل، به بهانه کسب اطلاعات و حتی آزادی آنها در قبال یک کشتی نفت کلاهبرداری نماید که با هوشیاری آقای حمید داودآبادی ناکام مانده بود.
ژرارد ژان فابین باتااوش خبرنگار فرانسوی است که در 10-5-1943 از یک مادر اسپانیائی و یک پدر فرانسوی که عضو ارتش فرانسه بود، به دنیا آمد. ازدواج با یک دختر ایرانی و حضور همزمان امام خمینی (ره) در نوفل لوشاتو باعث شد زمینه حضور او در کنار یاران امام و برقراری ارتباط نزدیک و جلب اعتماد بعضی از آنها فراهم گردد. ژرارد که با پرواز انقلاب به عنوان خبرنگار به ایران آمد، به جهت داشتن مدرک دانشگاهی در زمینه مهندسی راه و به کمک ارتباطاتی که ایجاد کرده بود، توانست در لایه هایی از نظام نفوذ کند.

این ارتباطات که از داشتن حکم از آیت الله خلخالی برای تحقیق و تفحص در امور خودرو سازی تا توصیه نامه هائی برای مساعدت با ایشان در جهت فروش نفت خام سبک ایران و در نهایت مصوبه هیئت دولت سازندگی در تاریخ 4/5/1384 در زمینه اعطای وام 154 میلیون دلاری برای مثلا سرمایه گذاری خارجی ایشان در زمینه تولیدات لبنی، می توان اشاره کرد.
ژرارد ولی به جهت طلاق همسرش، هر آن چه را که داشته از دست می دهد و برای نجات خود و کسب تابعیت ایرانی (پس از بیست سال حضور در ایران) دست به فعالیت ها و ارتباطات مشکوک و دروغ پردازی و کلاهبرداری می زند..

امیدواریم وب سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی که بدون هیچ تحقیقی در مورد اخبار منتشره و کاملا ذوق زده، از قصه های پر غصه متاثر شده و نگران استفاده سایت های معاند از این شخص هستند، به جهت اقدام غیرمسئولانه و غیرحرفه ای خود در عدم تکذب این خبر تبدیل به ابزار دروغ پراکنی ها همان رسانه ها نگردند.

نام همسر ژرارد ژان فابین باتااوش ؛ بیتا آهی اهل محمودآباد (دو فرزند یک پسر و یک دختر) طلاق در اواخر دهه 70
وی در هنگام مرگ 74 ساله بود و در منطقه آذری تهران سکونت داشت. ژرارد ژان فابین باتااوش در 27 دی ماه سال 1394 درگذشت و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. در برخی اسناد مرگ وی را 12 بهمن 1394 اعلام کرده اند که اشتباه است.

نکته) در سال 1375 رسول صدرعاملی در فرانسه مستندی داستانی را کارگردانی کرد به نام؛ خاطرات یک خبرنگار (پرواز قرن) این مستند؛ درباره خبرنگاری است که برای پیداکردن خلبانی که امام خمینی را تا ایران همراهی کرده بود به فرانسه می رود … و در نهایت امر به این نتیجه می رشد که خلبان سالها پیش مرحوم شده است.

حمید داودآبادی به استاد این فیلم مدعی دروغ پردازی ژرارد ژان فابین باتااوش است درحالی که ژرارد ژان فابین باتااوش در گفتگو اعلام نکرده بود که خلبان است او مدعی بوده که محافظ امام خمینی (ره) است. و رسول صدر عاملی باید به دنبال باتااوش در پلیس فرانسه می گشت نه سازمان های هواپیمایی.

نکته) در سال 1397 مستندی 10 قسمتی توسط شبکه 3 سیما پخش شد به نام؛ روزهای سرنوشت. در این مستند که به کارگردانی جمشید بیات ترک ساخته شده است، تاکید می شود که ژرارد ژان فابین باتااوش کمک خلبان پرواز و محافظ امام خمینی (ره) بوده!!

ته نویس اول) تنها کلید حل این معما موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره)” موسسه ای که می تواند، پاسخی باشد در برابر این تحریف ها، شایعات و دروغ پردازی ها …
ته نویس دوم) این نوشته بخشی از کتاب؛ درگذشتگان دور از وطن است به قلم شهرام شهریار، که به زودی به نشر عمومی خواهد شد.
ته نویس سوم) این گزارش بدون اجازه و با افتخار تقدیم می شود به یک بهمن ماهی، یک استاد پُر از انرژی مثبت، جناب آقای دکتر پژمان نوروزی بزرگوار، من از شما بسیار آموخته ام ، سپاس
منابع و سرچشمه ها؛
کتاب؛ کمین جولای 82 (روزشمار گروگان گیری چهار دیپلمات ایرانی در لبنان) نوشته حمید داوودآبادی
حماسه ۲۲بهمن زیر بارش باران باشکوه تر از سالهای قبل رقم خورد در شهر نهاوند، بهمن ماه 1393 خبرگزاری مهر
محافظ ویژه امام خمینی(ره) گفت: امام عاشق کشور و مردم ایران بود. پایگاه خبری سبلان ما
دوازدهم بهمن به روایت « ژرار ژان فابین-باتوش» محافظ معروف امام سایت تابناک
مهمانداری که دست امام را روی پلکان هواپیما گرفت؛ جاسوس بود؟ اقتصاد آنلاین
آيا كسي كه خود را محافظ امام مي نامد جاسوس است؟ خبرگزاری فارس
تحریف تاریخ در صدا و سیما خبرگزاری جماران
اطلاعات مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی
فیلم آخرین سخنان محافظ فرانسوی حضرت امام خمینی(ره) در نهاوند
همسفران
با ما همسفر باشید
درود بر عالیجناب شهریار
شهریار: سلام و سپاس از مهربانی شما
گزارش عالی مانند همیشه، لطفا از گذشته و حال همسر و فرزندانش هم بگویید
شهریار: سلام و سپاس از محبت شما، اطلاعات زیادی در دسترس نیست، خانواده ایشان از ایران مهاجرت کرده اند
ممنون اقای شهریاری عزیز مثل همیشه با هوشمندی و فراست به واکاوی جزییاتی که شروع حرکتهای بزرگ هستند پرداختید
دستمریزاد
شهریار؛ سلام و سپاس از اظهار محبت صمیمانه شما
سپاس … چقدر آن زمان از اصل ماجرا بی اطلاع بودیم .
شهریار؛ سلام سپاس از شما که مطالعه کردید، شوربختانه نگذاشته اند از خیلی چیزها مطلع باشیم
سلام جناب شهریاری عزیز برادر بزرگوارم از شما بسیار آموختم و آشنایی با شما باعث شد به تاریخ و ایران و گردشگری ، رویدادها علاقمند بشم و بعد از سالها دوباره در رشته گردشگری درس بخوونم و باعث افتخار بنده است که شما را شناختم و یاد گرفتم
شهریار؛ سلام بر شما همسفر عزیز و گرامی ، این افتخار نصیب من شده است که با شما همسفر شده ام، به امید دیدار و سفری دوباره
بسیار جامع و عالی بود جناب شهریار .ممنون
شهریار: سلام و سپاس از محبت شما
آیا ایشان همیشه در ایران بودند یا به فرانسه هم رفت و آمد داشتند؟؟
شهریار: ایشان در مصاحبه ها به سفر به کشور فرانسه اشاره ای نداشتند
سپاس شهرام جان.
جالب و قابل تامل بود.
به امید چاپ هرچه زودتر کتاب ارزشمندت.
شهریار؛ سلام بر شما، با محبت های شما ، به زودی