تورهای سفرنویس

tour-image

عضویت در سفرنویس

register-image
register-image

جشن اختتامیه سریال جان ناپلئون بدون توپ و تانک در خانه اتحادیه

خانه اتحادیه چند روز پیش با ماکت توپ و تانک افتتاح شد! خانه ای که به خاطر ساخت سریال دایی جان ناپلئون در خاطره ها به یاد مانده بود، خانه ای که مرمتش با موزه مشاهیر نامگذاری شده بود و هیچ کدام از عوامل این سریال در این موزه جایی نداشتند، پس جشن دیدار دوباره با عوامل سریال دایی جان ناپلئون را بازخوانی می کنیم، شاید خوانش آن یادآوری باشد، برای فراموشی …

گزارش جشن سریال دایی جان ناپلئون در روزنامه اطلاعات
گزارش جشن سریال دایی جان ناپلئون در روزنامه اطلاعات

گزارش اختصاصی روزنامه اطلاعات از شو، مصاحبه ای که هفته آینده شاهد آن خواهید بود، دیدار دوباره با بازیگران سریال دائی جان ناپلئون، به منظور قدردانی از کارگردان ، نویسنده، بازیگران و کادر فنی سریال جنجالی دایی جان ناپلئون ضیافتی در تلویزیون بزگزار شد.

فرزانه تأییدی در گذر زمان
فرزانه تأییدی در گذر زمان

در این برنامه علاوه بر گروه سریال دایی جان ناپلئون، چند تن از نویسندگان مطبوعات و گروهی از هنرمندان سینما حضور داشتند. تلویزیون ملی ایران از این برنامه فیلمی تهیه کرده است که فرزانه تائیدی هنرمند تئاتر و سینما شوگرل برنامه است. این برنامه که هفته آینده پخش می شود، شامل گفتگویی فرزانه تائیدی با بازیگران و قسمته هایی از سریال است که با مونتاژ به صورت یک شو، مصاحبه، فیلم در آمده است. گزارشگران ما به طور اختصاصی از گفتگوی فرزانه تائیدی با بازیگران سریال دایی جان ناپلئون گزارشی تهیه کرده اند که دقیقا منعکس کننده محتوای این برنامه تلویزیونی است.
فرزانه تائیدی؛ سلام سلام به همه قبل از هر چیز باید بگویم؛ امشب شب خیلی خوبی است. به خصوص برای هواخواهان پرو پا قرص مجموعه دایی جان ناپلئون این برنامه فرصتی است که به جز آشنایی با چهره واقعی بازیگرانی که شما آنها را در مدت شانزده هفته در قالب شخصیت هایی مثل دایی جان، اسدالله میرزا، دوستعلی، سعید، لیلی و … دیده اید با چهره های آدمهایی که پشت پرده دوربین فعالیت دارند؛ مثل کارگردان، فیلمبردار، نویسنده، گریمور  و … نیز آشنا شوید.
چون در حقیقت آدمهای پشت دوربین درست مثل آدمهای جلوی دوربین وجودشان در تهیه یک نمایش موثر است و این دو گروه لازم و ملزوم یکدیگر هستند.
اول صحبت گفتم؛ امشب شب خیلی خیلی خوبی است. برای اینکه اینجا آدمهای دور هم جمع شده اند که از طریق تلویزیون به خانه های شما راه پیدا کرده اندو با هنرشان، هنری که از صمیمیت و از اعتقادشان سرچشمه می گرفته توانستند توی قلب های دونه دونه شما برای خودشان جا پیدا کنند و کاری کردندکه کجموعه دایی جان ناپلئون بیاد ماندنی و خاطره انگیز شود.
الیته امشب من و چند تن از نویسندگان مطبوعات و هنرمندان سینما به این خانواده اضافه شده ایم. و تا آنجائیکه وقت اجازه دهد شما را با این هنرمندان آشنا می کنم. چون سلیقه ها مختلف و انتخاب مشکل است، من از همین جا شروع می کنم.

گفتگوی گزارشگر اطلاعات با ایرج پزشکزاد نویسنده کتاب دایی جان ناپلئون
گفتگوی گزارشگر اطلاعات ناصر بزرگمهر با ایرج پزشکزاد نویسنده کتاب دایی جان ناپلئون

فرزانه تائیدی؛ آقای نایب تیمور تند زود نظرتان را راجع به برنامه دایی جان ناپلئون بگوید؟
نایب تیمور؛ سرکار خودتان هنرمند هستید و می دانید که وقتی کاری مورد تائید همه قرار می گیرد، هنرمندان آن برنامه ، احساس خاصی پیدا می کنند ، من از کار در ابن سریال بی نهایت خوشحالم. کار آقای تقوایی بی نظیر بود.
فرزانه تأئیدی: متشکرم آقای جهانگیر فروهر
فرزانه تائیدی: دایی جان خسته نباشید. می دانم که از هنرمندان قدیمی و مشهور هستید و مدتها بر خلاف میل خودتان از محبط هنری یا بهتر بگویم فعالیتهای هنری دور بودید، حالا بعد از مدتها که این اولین کار شما بوده است، احساس شما در این سن و سال با يازي نقش دابي جان چیست؟ قکر می کنم باید احساسی جالبی باشد؟

اسدالله میرزا "پرویز صیاد" با دایی جان "غلامحسین نقشینه"
اسدالله میرزا “پرویز صیاد” با دایی جان “غلامحسین نقشینه”

دایی جان: بله، من مدتی دور را از فعالیتهای هنری بودم و حالا خوشحالم که در دوره جدید فعالیتهای هنری، توانسته ام در کارم موفق باشم و خوشحالم از اینکه با ناصر تقوایی آشنا شدم و مرا برای نقش دایی جان انتخاب کرد.
فرزانه تأئیدی: میدانید که همیشه از هنرمندان می پرستند بهترین کار شما، یا بهترین صحنه و نقشی که بازی کرده اید و دوت دارید، کدام است. من می پرسم اگر قرار باشد در قسمتی از مجموعه دایی جان را انتخاب کتید که بیشتر خوشتان آمده و فکر می کنید اجرای آن موفقتر بوده اید کدام قسمت است؟
دایی جان؛ در این لحظه تا آنجایی که به یاد دارم سه قسمت را انتخاب مې کنم یک قسمت وقتى كه به مش قاسم شک کرده بودم و در عین حال توى دلم ناراحت بودم که چرا مش قاسم به من خیانت کرده.  دیگی صحنه ای که نماینده دولت انگلیس (مرد هندی) آمده بود و بعد من متوجه شدم قلابی است و عصبانی شدم و سومین انتخاب من صحنه مرگم را نشان دادند، همه بخصوص زنم گریه کرد و گفت؛ خیلی خوب مردی!
فرزانه تائیدی: خانم عزیزالسلطنه خسته نباشید، این طور که من می دانم شما دوبلور هستید می خواستم سوال کنم، در این مجموعه که جای خودتان حرف زدید، بیشتر ارضاء کننده بود یا وقتی که دیگران جای شما حرف می زنند؟
عزیزالسلطنه: ای وای خانم تائیدی خیال کردم ، یک وقت نکند بپرسیدچرا این قدر چاق هستید، بخصوص که حالا با شما حرف می زنمبیشتر احساس چاقی می کنم. و اما در جواب شما ، راستش خیلی مواقع می شد که در فیلم ها به قدری تحت تاثیر کار قرار گرفته ام که بیشتر از وقتی که جای خودم حرف می زنم لذت می برمو اما در مورد اینکه من خودم مثل عزیز السلطنه هستم، فکر نمی کنم، ولی همه عقیده دارند که نقش را بسیار طبیعی بازی کردم.
فرزانه تائیدی؛ اگر قرار باشد قسمتی را انتخاب کنید که بیشتر دوست داشته باشید، چه قسمتی را انتخاب می کنید؟

ناصر تقوایی کارگردان سریال دایی جان ناپلئون
ناصر تقوایی کارگردان سریال دایی جان ناپلئون

عزیز السلطنه؛ بیشتر از هر صحنه ای دوست دارم ، البته داشتم، به دستهای دوستعلی باند ببندمو قربان صدقه اش بروم که زودتر وصیت نامه را امضاء کند که صاحب پول بیشتر شوم.
فرزانه تائیدی: قربان شما خانم پروین ملکوتی
فرزانه تائیدی: آقای شیرعلی قصاب گویا صدای من به شما نمی رسد، تشریف بیاورید، شما روی بنشینید و من روی میز باستم، شاید صدای مرا بشنوید (بعد از نشستن) آقای شیرعلی اینقدر که می گویند هیکل شما درشته و یا قد شما بلنده ، درست نیست، الان شما نشتید و من هم نشستم و قد هر دو یک اندازه است. (فرزانه تائیدی روی میز و شیرعلی روی صندلی)
فرزانه تائیدی: می خواهم با شما مچ بیاندازم، تا ثابت شود که از شما قوی تر هستم. و فرزانه دست شیرعلی را می خوابند.
فرزانه تائیدی: آقای لطفی نمی خواهید خوانندگی را ادامه دهید تا پولدار شوید، خواننده ها همه میلیونر هستنند؟

شیرعلی قصاب "محمود لطفی" با فرزانه تائیدی
شیرعلی قصاب “محمود لطفی” با فرزانه تائیدی

شیرعلی: والله بنده کوچک همه هستم ، آقای توقایی زحمت کشیدند من هم هر دستوری دادند، اجرا کردم در مورد خوادن هم بنده جسارت به خانم هایده و نلی نمی کنم، اسدالله میرزا گفت: اینرا بخوان ، ما هم خواندیم.
فرزانه تائیدی: زنده باشید آقای لطفی
فرزانه تائیدی؛ سعید تو هنرپیشه خوش شانسی هستی به این دلیل که من وقتی خودم کار بازیگری را شروع کردم به یاد دارم که برای جوانهای به سن و سال تو یا خودم ، امکان وجود نداشت و آن هم به این شکل که اولین کار با هنرپیشه های سرشناس و این سریال باشد در حالیکه تو در سینما و این سریال شروع خوبی داشتی و با آدمهای مشهوری همبازی شدی، خودت این وضع را چگونه توجیه می کنی؟
سعید: از بچگی به سینما و بازیگری علاقه داشتم و دلم می خواست اگر قرار است کاری را شروع کنم، درست شروع کنم، البته قبول دارم که خوش شانس هم هستم. و خوشحالم که با این افراد در این سریال با فیلم های سینمایی همبازی شده ام.
فرزانه تائیدی: شنیدم سرباز هستی؟
سعید: درست است.
فرزانه تائیدی: یک جوک است که می گویند؛ پسر جوانی وقتی سربازی رفت روزهای اول در پادگان در گوشه و کنار کاغذها را برمی داشته و نگاه می کرده و دور می انداخته و مرتب می گفته ؛ نه مسئولین پادگان فکر کردند خودش را به دیوانگی زده است، تصمیم گرفتند برای امتحان، یک هزارتومانی جلویش بیاندازند، همین کار را کردند و سرباز هزار تومانی را دید، برداشت و بدور انداخت و گفت؛ نه مسئولین شورای پزشکی تشکیل دادند و او را به جرم دیوانگی معاف کردند، وقتی برگه معافی را دستش دادند، گفت؛ خودشه
سعید کنگرانی: جالب بود.
فرزانه تائیدی: متشکرم آقای سعید کنگرانی امیدوارم موفق باشید.

سوسن مقدم "لیلی" و فرزانه تاییدی در جشن اختتامیه سریال دایی جان ناپلئون
سوسن مقدم “لیلی” و فرزانه تاییدی در جشن اختتامیه سریال دایی جان ناپلئون

فرزانه تائیدی: لیلی جان تو هم که زود دست به کار شدی و تبدیل به یک مادر جوان شدی ، لیلی تو که یک دختر عاشقی بودی، فکر می کنی، این عشق ها رمانتیک قدیمی بهتر بود یا با این عشق های تریایی امروز و درثانی آیا کارت را ادامه می دهی؟
لیلی: عشق های آن چنانی خیلی قشنگ است ولی به هر حال من که ازدواج کردم و منتظر تولد فرزندم هستم و چون شوهر کردم تصمیم به ادامه کار هنری ندارم.
فرزانه تائیدی: متشکرم خانم سوسن مقدم تولد نوزدات از حالا مبارک.
فرزانه تائیدی: چناب اسدالله میرزا، آخرین قسمت سریال با حرفهای شما به پایان رسید، گروهی از مردم معتقد بودند، اگر سریال مثل کتاب تمام می شد، بهتر بود ، نظرتان چیست؟
اسدالله میرزا: فکر می کنم، بهترین شکلی که سریال می توانست تمام بشود، تمام شده است، خصوصا که تماشگر با کارکترها آشنا شده بود و خوب حتما دلش می خواسته که ببنید، زندگی هر کدام جداگانه به کجا می رسد، در حالیکه باید امکانات را در نظر گرفت.
فرزانه تائیدی: کدام قسمت از سریال را بیشتر دوست دارید؟
اسداله میرزا: آخرین قسمت
فرزانه تاتیدی: متشکرم جناب پرویز صیاد
فرزانه تاتیدی: آقاجان اگر تصمیم به دوز و کلک ندارید بشینیم و حرف بزنیم؟
آقا جان :برای شما از کلک خبری نیست.
فرزانه تاتیدی: گویا دست بکار جدیدی زده اید؟
آقاجان: سریالی به نام کیخسروخان دوم را با استفاده از طنز می سازم.
فرزانه تاتیدی: فکر نمی کنید، تمرکز در یک زمینه به ارائه بهتر کار کمک بیشتری بکند؟
آقاجان: حتما بهتر خواهد بود ولی من در این سریال جدید سعی کرده ام هم به کار پشت و هم به جلو دوربین به خوبی برسم.
فرزانه تائیدی: کدام صحنه از سریال را بیشتر می پسندید؟
آقاجان: صحنه ی آخر که با اسدالله میرزا و دایی جان بدون بدجنسی و کلک نشستیم و منتظر سفیر انگلیس شدیم.
فرزانه تائیدی: از محبت شما آقای نصرت کریمی متشکرم.
فرزانه تائیدی: آقای زرین دست شما به عنوان فیلمبرداری که کارهای متفاوتی انجام داده اید، تفاوتی بین کارگردانی مثل تقوایی و کارگردانهایی”فیلم فارسی” می بینید؟
زرین دست: تفاوت خیلی زیاد است و موثر است و فیلم بردار همیشه یک مقدار خلاقیت دارد که با ایده های کارگردان درست تر می شود.
فرزانه تائیدی: متاسفانه وقت ما تمام شده و فرصت اینکه با خیلی های دیگر که اینجا حضور دارند می توانستیم با آنها حرف بزنیم وجود ندارد، ولی به هر حال باید اعتقاد داشت که هر کار درست که از دل و مغز برخاسته شود، در دلها و مغزها می نشیند.
گزارش از؛ ناصر بزرگمهر
عکسها از: مرتضی خاکی
ته نویس اول) این گزارش را بدون اجازه و با افتخار تقدیم می کنم به بانو نیتا دخانچی، همسر محترم آقای حامد حسین زاده، برای مرور خاطرات گذشته.
ته نویس دوم) امیدوارم به زودی ماکتهای توپ و تانک و فانتوم از خانه اتحادیه برداشته و در مراسم افتتاحیه از ااین عزیزان هم یادی شود، راستی ما خرده ای به مرمت عالی این خانه نداریم.
ته نویس سوم) اطلاعات بیشتر درباره خانه باغ اتحادیه را در اینجا بخوانید

1445443445_telegram کانال خبری تارنمای سفرنویس
کانال اعلام تورهای سفرنویس

اینجا را با دوستان خود به اشتراک بزارید

همسفران

  1. حامد حسین زاده

    جناب شهریاری عزیز
    با سلام و درود فراوان بر شما
    بی شک بخشی از فرهنگ ایران زمین به ویژه تهران (طهران) مدیون تلاش ها و زحمات بی وقفه، بی شائبه و فرهیختگانه‌ شماست که احیاء خانه مرحوم اتحادیه یکی از آن میان است.
    عنایت شما در بیان محبت فراوانتان ناشی وسعت سینه و عشق بیکران شماست و در کم سعادتی ما همین بس که پس از ده روز موفق به مطالعه این ضیافت خاطره انگیز و ابراز محبت شما شده ایم.
    در پایان سپاس بیکران خودمان را تقدیم داشته، برایتان آرزوی موفقیت روزافزون و مستدام داریم.

    شهریار: سلام و سپاس از مهرتان بزرگوار، به امید دیداری دوباره

  2. یادش بخیر اون دوران
    چقدر زندگیها شیرین بود

    شهریار: سلام بر شما

  3. سلام برای من که سال های دبیرستان را در آنزمان می گذراندم و این خاطرات را برایم یاد آور شدید متشکرم

    شهریار؛ سلام و سپاس از پیغام شما، روزگار بر شما خوش

با ما همسفر باشید

XHTML: امکان استفاده از این کدها وجود دارد: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>