مجسمه باربر، بی سر شد
سر کودک مجسمه باربر، که در خیابان ناصرخسرو و در ابتدای کوچه مروی توسط هنرمند منصور آذری قلعه جوق نصب شده بود، سرقت شد، مجسمه باربر در سال 1388 در ساخته و در آبان سال 93 هم یکبار مرمت شده بود
مجسمه باربر منصور آذری؛
نام های دیگر؛ گاری چی، گاری کش
سال ساخت؛ 1388
ابعاد؛ ارتفاع یک متر و نیم، طول سه متر و هشتاد
جنس اثر؛ قالب اصلی و چرخ از آهن و بدنه بیرونی فایبرگلاس، پایه اثر از جنس بتن
سال نصب؛ 1390
محل نصب؛ خیابان ناصرخسرو، روبروی خیابان مروی و کاخ گلستان
مرمت؛ آبان سال 1393 به دلیل شکستگی و پاشش رنگ
منصور آذری قلعه جوق کیست؟ متولد 1339 در محله مولوی، بازارچه سعادت کارشناس تخصصی مخابرات اخذ گواهينامه مجسمه سازي از كلاسهاي آزاد دانشگاه تهران 1375 عضو انجمن هنرمندان مجسمه ساز ایران رئیس انجمن مجسمه سازان ایران رئیس گروه کوهنوردی مخابرات استان البرز رئیس شورای سیاستگذاری جشنواره ملی ساعتهای آفتابی مدیر و موسس آموزشگاه هنرهای تجسمی بابك و … |
آثار منصور آذری قلعه جوق؛ ساخت پرتره امیركبیر جهت كتابخانه امیركبیر كرج ساخت یادمان شهدای گمنام جهت شهرداری منطقه 12 تهران ساخت مجسمه باربر نصب شده در خیابان ناصرخسرو تهران ساخت مجسمه پر نصب شده در اتوبان امام علی (ع) و … اساتید منصور آذری قلعه جوق؛ پرویز حبیب پور، حمید رضایی، ایرج محمدی، پرویز تناولی، حمید كشمیرشك |
گفتگو با منصور آذری درباره خلق اثر باربر؛
من سعی کرده ام دغدغه های اجتماعی و حضور انسان در کارهای تبلور داشته باشد، پیشنهاد ساخت المان و مجسمه های شهری در عمارت عین الدوله به من و همکاران داده شد، دنبال حجمی بودم که به صورت رئال باشد و بتواند با مردم کوچه و بازار ارتباط برقرار کند، چندین اتود زدم که یکی از آنها مردی حمال و دیگری مردی گاری کش بود و باربر.
طرح ساخت باربر مورد موافقت قرار گرفت، می خواستم دینم را این افراد جامعه ادا کرده باشم. من متولد بازارچه سعادت محله مولوی بودم و هر روز حمالان و گاری کشهای (باربر) زیادی را می دیدم، که بخشی از ترابری بازار بر دوش این افراد بود، افرادی که نه بیمه ای دارند و نه بازنشتگی، افرادی شرافتمند. افرادی که آن زمان از جهاز بری تا بردن مصالح در کوچه های کم عرض محله به عهده آنها بود.
در محله کودکی من مردی زندگی میکرد که شغلش حمل بار در بازار بود. کوله پشتی روی دوشش میگذاشت، بار را در آن قرار می داد و برای دیگران از این سو به آن سو میبرد. این مرد گرچه زندگی شرافتمندانهای داشت، اما بچههایش از شغل پدر ابراز شرمندگی میکردند. مرد برای اینکه فرزندانش نزد دوستان و بچههای هم مدرسهای سر افکنده نباشند، قبل از ورود به خانه کوله پشتی را از دوش درمیآورد و جایی بیرون از خانه پنهان میکرد. تنها دلیل او برای این کار، بچههایش بودند. چون نمیخواست احساس خجالت، سبب گریزان شدن آنها از مدرسه و ترک تحصیلشان شود. این مرد منبع الهام من برای ساخت مجسمه بود.
وقتی مجسمه مرد باربر را میساختم، کودکی را پشت گاری قرار دادم که کتابی دستش است و دارد میخواند. نگاه این مرد باربر به دوردست است. او با نگاهی به آینده کار میکند تا کودک پشت گاری درس بخواند و آیندهای بهتر برای خودش بیافریند. مرد گاریکش یا باربر در واقع تبلور نگاه مرد باربر همسایه ما به زندگی بچههایش است.
وی در ادامه گفتگو بر این باور بود که؛ پس از تحولات تاریخ معاصر و دوران گذار از قاجار به پهلوی، قالب مردم به دنبال پیشرفت و مدرنیته بودند و تمام تلاش خود را می کردند تا نسل آینده تغییر کند، نگاه آرزومندانه پیرمرد باربر و گاری چی به دوردست ها در حالی که فرزندش را تشویق به خواندن و دانستن می کرد، اشاره به همان دوران دارد، من در محل جوادیه تهران بزرگ شدم و گاری چی های گاراژ جوادیه را هر روز می دیدم …
منصور آذری در این گفتگو گفت؛ وقتی کار ساخت مجسمه در کارگاه من در شهر کرج به پایان رسید و این اثر را برای پتینه کاری و رنگ آمیزی به محوطه بیرونی کارگاه بردم، همان روزها گریه های پنهان افرا را می دیدم.
حتی روزهایی که این اثر در بازار نصب شده بود هم به آن سر می زدم و می دیدم که دستفروشان، برای خلاصی از عوامل سد معبر اجناس و خود را پشت مجسمه پنهان می کردند و در نهایت با پس گردنی محکمی به کودک پشت گاری م یزدند و می گفتند؛ بچه درس بخوان که مثل ما حمال نشوی …. آروز دارم که روزی برسد که وازه حمال تنها با همان معنی لغویش به کار برده شود، شخصی که باری را حمل می کند نه یک ناسزا و …
وی بر این باور است که؛ اگر یک مجسمه ساخته و در جایی از شهر نصب شود، قرنها جزئی از هویت یک شهر خواهد بود. بنابراین میتواند به شهر زندگی بدهد و بخشی از گردشگری شهری ، بازدید از همین آثار است. مجسمه میتواند به همه مناسبات اجتماعی و فرهنگی جهت بدهد. روابط فرهنگی و اجتماعی میتواند در کنار مجسمهها لطیفتر و زیباتر باشد. مثلا دیدار با دوستان قدیمی در کنار مجسمهها میتواند بسیار لذت بخش باشد. بنابراین مجسمهها یکی از پایههای اصلی گردشگری شهری هستند.
ته نویس اول) در سال 1390 مجسمه ای به نام پر که از آثار استاد منصور آذری بود در تقاطع اتوبان امام علی (ع) و شهید همت سرقت شد، این اثر از جنس برنز و 500 کیلوگرم وزن داشت.
ته نویس دوم) امیدورام با توجه به ارتباطی که این اثر با تمامی مخاطبین خود برقرار کرده بود این اثر با همکاری سازمان زیباسازی شهر تهران و توسط همین هنرمند و با تغییرات کلی و ساختاری مانند ساخت اثر با برنز و یا سیمان جاویدان شود.
ته نویس سوم) بماند که، فعلا ارتباط من با توجه به ساختار کنونی جامعه ، با کودک بی سر و مغز ، بیشتر است …
همسفران