مروری بر گورستان های ایران
گیتی صفارزاده در گزارشی نگاهی اجمالی به ماجرای چندجانبه گورستان و سنگمزار داشته؛ “حقیقت این است که شکل و سیاق گورستانها و سنگمزارها هر تغییری کرده باشد، همگی بر یک نکته دلالت دارند، اینکه همه اینها مرهمی برای زندگان هستند، بازماندگانی که میخواهند مقابل معنای دشوار مرگ و فقدان، تسکینی برای خود بیابند… مرده ای که دوستش می داشتیم” …
شاید اسمش میل به جاودانگی باشد، شاید نیاز به از یادنرفتن، شاید تسکینی در مقابل مرگ، علت هرچه باشد این را میدانیم که امروز محل دفن و داشتن سنگی که نشانی از ما روی آن حک شده باشد، یکی از ملزومات تعریفشده جوامع انسانی است.
در آغاز سنت ایجاد مقبره و محلی باشکوه برای دفن مردگان، اختصاص به اشخاص برگزیده داشته است. مردم عادی همانطور که در تاریخ نامی از ایشان نیست، برای ثبت جسدشان نیز دیده نشدهاند. اهرام ثلاثه مصر باشکوهترین مقبرههای تاریخی هستند که نشان میدهند جاودانه نگهداشتن جسد و نام پادشاهان اهمیت داشته است. گرچه دراینمیان مردان خدا و قهرمانان تاریخی نیز مورد اهمیت بودهاند و بسیاری اوقات محل دفن و جایگاه ویژه برایشان تدارک دیده شده، اما نکته اینجاست برای این گروه دوم اغلب ماجرا توسط مردم عادی انجام شده که یا برای گرامیداشت قهرمانشان یا برخورداری از فیض معنوی شخصیت مورد نظر، احترام و توجه خاصی به مقبره او نیز نشان دادهاند.
بهنظر میآید از آغاز زمانی که توجه به محل دفن مردم عادی رایج شده است، تنها قراردادن قطعه سنگی بهعنوان علامتگذاری از محل دفن رایج بوده. آن هم احتمالا تنها علامتگذاری شناختهشدهای بین وابستگان متوفی بوده است تا بتوانند محل دفن عزیز خود را بازشناسند و پس از گذشت زمان و مرگ تدریجی وابستگان، دیگر هیچ نشانهای که حاکی از این باشد فرد دفنشده در آن محل چه کسی بوده و چه نام و نشانی داشته، باقی نمیمانده است.
به مرور زمان این علامتهای یکسان و بیهویت، شکل و نشانههایی به خود گرفتند. گاهی به شکل نمادهای جنسیتی درآمدند (مثل نمونههایی که در گورستان تاریخی خالدنبی در استان گلستان وجود دارد) یا تأکیدی بر زن یا مردبودن متوفی بر خود داشتند مثل تصویر شانه یا قیچی بر گور زنان یا ابزار بر گور مردان. برای تکریم بیشتر مردانی که اهل جنگاوری و دلاوری بودند، مجسمههایی معروف به شیرسنگی روی محل دفنشان قرار داده میشد. همین حالا در منطقه خوزستان، چهارمحالوبختیاری و برخی نقاط آذربایجان نمونههایی از این شیرسنگیها روی مقبرهها قرار دارد که حکایت از محل دفن چنین اشخاصی دارد. کمکم همین نقشهای روی سنگقبر فرصتی برای جلوههای هنرمندانه ایجاد کردند. نمونههای بسیاری از سنگقبرهای ارامنه در منطقه جلفا، نمونه همینگونه هنرمندیها هستند. نقوش کشیدهشده روی این سنگقبرها بیشتر فرصتی برای ثبت هنرمندانه و ارائه یک اثر باارزش بودهاند کمااینکه ساخت خود شیرسنگیها هم نشان از توجه به هنر مجسمهسازی دارد.
![امامزاده مشهد اردهال (سلطانعلی بن محدباقر) محل دفن سهراب سپهری در سال 1334](https://www.safarnevis.com/wp-content/uploads/2014/04/Sohrab-Sepehri-5.jpg)
شاید از مرحلهای که هویت فردی انسانها به واسطه گذر به زندگی مدنی، اهمیت و معنای تازهای یافت، سنگقبرها با تأکید بر اسم، هویت و مشخصات دقیق متوفیان ایجاد شد. امروزه در هیچ گورستانی نمیتوان قبری یافت که روی آن مشخصات دقیق متوفی شامل نام، شهرت، نام پدر، سال تولد و فوت درج نشده باشد. این امر غیر از اینکه ناشی از یک ضرورت کشورداری برای کنترل و ثبت اطلاعات دقیق است، برآمده از نگاه انسان امروز است. ما هویت دقیق درگذشتگانمان را ثبت میکنیم تا نشان دهیم موجودیتشان ارزشمند بوده است و میخواهیم پس از مرگمان برای ما نیز چنین کنند. دیگر هیچکس به دفنشدن در مکانی بینام و نشان رضایت نمیدهد. این فقط به واسطه احترامگذاشتن به کالبد بیجان انسانی نیست (که در مذاهب مختلف به شیوههای گوناگونی پاس داشته میشود)، بلکه بهخاطر نیاز به حفظ نمادی مبتنی بر هویت فردی انسانهاست.
اما این ماجرای ارزشمند شمردهشدن هویت فردی انسانها نیز در صدسال اخیر شکلهای متنوعی به خود گرفته است. کافی است به هرکدام از گورستانهای سراسر کشور سری بزنید تا متوجه این تنوع و ابعاد مختلف آن شوید. با نگاهی اجمالی به سنگقبرها و گورستانهای امروزی، متوجه نکات مهمی میشویم که شاید به شکلی عمیقتر نشان از نگاه انسان امروز به ماجرای مرگ داشته باشد. بهگونهای اجمالی میشود این ویژگیها را مورد بررسی قرار داد:
الف- نوشتههای روی سنگمزار
نوشتههای درجشده روی سنگمزار این روزها عموما نقشی بیشتر از ثبت مشخصات اولیه متوفی ایفا میکنند. این نوشتهها بیانگر این موارد هستند:
-وابستگیهای عاطفی-خویشاوندی: بسیاری از نوشتههای روی سنگقبرها نشاندهنده اهمیتدادن به متوفی براساس جایگاه عاطفی-خویشاوندی دارد که با ما داشته است. عباراتی مثل: «در اینجا مادری فداکار خفته»، «آنکس که مرا روح و روان بود پدر بود»، «آتش هجران تو همچون سپندم میکند»، «خدا آن مهربان ما کجا رفت» و… حکایت از تأکیدی دارد بر نقش عاطفی مهمی که متوفی در زندگی ما داشته و اندوهی که از فقدانش بر ما وارد است.
-نوع مرگ: بسیاری از نوشتههای روی سنگقبر تأکیدی بر نوع مرگ متوفی دارند. سن متوفی یا اتفاقی که بر اثر آن فوت شده برای ما مهم است. گویی خود این ماجرا اهمیت و معنای تازهای به مرگ میدهد. عبارت جوان ناکام روی سنگقبر کسی که در ایام شباب عمرش به پایان رسیده، انگار تسکینی بر غم سوزان بازماندگان است. مرگ بر اثر تصادف، آتشسوزی یا یک اتفاق سهمناک طبیعی (مثل زلزله یا سیل) ازجمله مواردی است که اغلب روی سنگ قبور نوشته میشود. با اینکار، بازماندگان انگار از مرگی شکایت میکنند که فارغ از وقت و زمان مناسب و درست اتفاق افتاده است.
دراینمیان ثبت نوعی از مرگها هم هستند که اشاره به ارزش کاری دارند که متوفی جان خود را بر سر آن گذاشته است. درج عبارت شهید و اختصاص دادن محل جداگانهای برای دفن شهدا، اهمیت دینی و ملی فداکردن جان در مسیر اعتقادات و حفظ کیان و تقدیر جامعه از این مردان و زنان را بازگو میکند. همچنین در مورد سایر افرادی که در اقدامی ایثارگرانه جان خود را از دست دادهاند (مثلا آتشنشانی که حین نجات جان کس دیگری کشته میشود یا فلان شخصی که حین کمک به گروهی دیگر جان خود را از دست میدهد) عباراتی که نشان از این ماجرا باشند روی سنگقبرشان نوشته میشود. در این موارد نیز درج علت مرگ علاوه بر اینکه شأن و جایگاه ویژهای به درگذشته میدهد، نوعی پاسداشت و توجه به اخلاق انسانی نیز به حساب میآید.
![امامزاده طاهر کرج](https://www.safarnevis.com/wp-content/uploads/2014/06/Untitled8.jpg)
-نشانی از متوفی: بر سنگقبر چهرههای سرشناس اغلب نوشته یا تصویری میبینیم که برگرفته از هویت یا هنر و کلام خود متوفی است. امضای معروف فلان شخصیت، شعر فلان شاعر، تصویر جذاب فلان بازیگر، یا جمله معروف فلان چهره اجتماعی، نمونههایی است که سنگنبشتههای این دسته از متوفیان را شکل میدهد. در مواردی حتی فرد متوفی از قبل نوشته روی سنگمزارش را مشخص کرده است. نمونه معروف آن شعری است که پروین اعتصامی برای سنگمزارش سروده بود و اکنون روی آن درج شده: اینکه خاک سیهش بالین است/ اختر چرخ ادب پروین است.
ب- محل دفن
با وجود عمومیشدن پدیده گورستان و یکشکلشدن ماجرا، محل دفن هنوز از معناگذاری خاصی پیروی میکند که به شکلهای مختلف خود را نشان میدهد.
با اینکه مثل گذشته شغل یا مناصب حکومتی و طبقاتی تمایز خاصی در مدفن افراد ایجاد نمیکند اما در مناسبات جدید اجتماعی، قرارگرفتن در جایگاهی مثل هنرمند یا بانی یک حرکت اجتماعی یا یک پژوهشگر یا روزنامهنگار موفق یا هر جایگاه دیگری که بهنوعی موجد یک حضور اجتماعی معنادار و تأثیرگذار باشد، باعث متمایزشدن متوفی میشود. جدا از عبارات روی سنگقبر که مشخص میکند متوفی با چه ویژگیای متمایز شده (از قبیل بازیگر پرتوان، صدای خاموشنشدنی، سلطان خنده، قهرمان مدالآور، استاد پیشکسوت فلان رشته یا پدر طب نوین)، محل دفن این افراد نیز عموما با اختصاصدادن بخش مجزایی (مثل قطعه هنرمندان یا قطعه نامآوران) یا قرارگرفتن در یک محل مذهبی (مثل امامزادهها) یا قبرستانهای قدیمی خاص، متمایز میشود. این موضوع نشان از این دارد که در دنیای امروزی به همان میزان که هویت فردی انسانها موردتوجه قرار گرفته، حرکت در راه اعتلای اجتماعی از اهمیت ویژهای برخوردار شده و هنر نیز خود بهتنهایی بهعنوان یکی از ارزشهای انسانی موردتوجه قرار گرفته است.
گفتیم که عواملی مثل نوع مرگ (همچون شهادت) یا اعتبار اجتماعی (مثل هنرمندبودن) باعث ایجاد تمایز در محل دفن میشود. به غیر از این در بین افراد عادی که با مرگی معمولی از دنیا میروند نیز گه گاه محل دفن از اهمیت ویژهای برخوردار میشود. در بعضی نمونهها این اهمیت بهنوعی تأکید بر اصالت و جایگاه خانواده دارد. مدفنهای خانوادگی که در گورستانها وجود دارند بیش از آنکه نشان از علاقه افراد خانواده به کنارهم قرارگرفتن در زمان مرگ داشته باشند، حکایت از اهمیتی دارند که به نام و شجره خانوادگی داده میشود. در مرحله بعد از آن ارتباطات عاطفیتر خانوادگی هستند که با خریدن قبرهای دو طبقه خودنمایی میکنند، همسرانی که از مدتها قبل محل آرامیدن ابدی خود را نیز در کنار یکدیگر قرار دادهاند تا نشان بدهند حتی مرگ نیز نمیتواند بین آنها جدایی بیفکند.
گاهی اوقات محل دفن از دلمشغولیهای متوفی حکایت میکند. چهره خاصی که وصیت کرده او را در همان زادگاه روستاییاش خاک کنند یا فلان شخصی که خواستار دفنش در دامنه یک تپه شده (البته به شرطی که قوانین زیستمحیطی و کشوری به او اجازه چنین کاری را بدهند)، نشاندهنده جهانبینی متوفی است. در این میان کسانی هم هستند که چندین برابر قیمت یک قبر ساده پول خرج میکنند تا متوفیشان در بخش خاصی از گورستان که بهتر به نظر میآید، دفن شود. گرچه این ماجرا بیشتر دلالت بر اهمیت پول در کسب موقعیتهای مختلف میکند اما بیانگر نگاه بازماندگانی نیز هست که میخواهند به هر شکل ممکن عزیز ازدسترفته خود را در جایگاه ویژهتری قرار دهند.
![پلاک این خانه ، امامزاده عبدالله (تصویر شفق متولی)](https://www.safarnevis.com/wp-content/uploads/2013/06/Emamzadeh-abdolah.jpg)
ج -شکل و جنس سنگمزار
از نظر شکل قرارگرفتن سنگ روی مزار، شکل عمومی کنونی سنگمزار به حالت خوابیده است. گرچه در نمونههای قدیمی یا بعضی مناطق روستایی یا قبرهای خاص، سنگهای ایستاده هم به چشم میخورد. جنس سنگ مورداستفاده اغلب تابعی از محل جغرافیایی است تا در برابر سرما و گرمای محیط مقاوم باشد و بهسرعت از بین نرود. با وجود این گروهی با انتخاب سنگهای گرانقیمت یا حکاکیهای خاص، نقش برجسته، تصویرسازی چهره متوفی روی سنگ، استفاده از خطاطیهای مختلف در نوشتن نام و نشان روی سنگ یا ایجاد تزئیناتی در کنار یا بالای سنگمزار، سعی بر ایجاد فضایی خاص و متفاوت میکنند.
جدا از این ویژگیها که برای محل دفن و سنگقبرها در زندگی امروزی برشمردیم؛ در یک نگاه کلی میتوانیم محلهای دفن در ایران را در دستهبندیهای زیر قرار دهیم:
١-گورستانهای عمومی: این قبرستانها بهعنوان لازمه ضروری زندگی در کنار شهرها ایجاد شدهاند. در هر شهری نامی دارند، فاصله متناسبی با فضای شهری دارند و درست بهمثابه معماری شهری، از اسلوب خاصی برخوردارند. علاوه بر داشتن ملزومات گورستان (مثل محل شستوشو) از امکانات خدماتی مثل فروش گل، برپایی مراسم، ساخت سنگقبر و… نیز بهرهمندند.
در مناطق روستایی گورستانها به این شکل وجود ندارند. قطعه زمینی که به گورستان اختصاص داده شده اغلب همجوار یا حتی در میان روستا قرار دارد. معماری گورستان تابعی از طبیعت منطقه است و گاه قبرها در شیب زمین قرار گرفتهاند. گرچه در زمینه سنگقبر یا نوشتههای روی آن اغلب از فضای غالب شهری تبعیت میکنند.
٢-گورستانهای تاریخی: این قبرستانها اهمیت خود را وامدار قدمت تاریخیشان بهعنوان یک قبرستان یا دفن افراد سرشناس در میانشان هستند. از این نمونهها میتوان به گورستان خالد نبی در استان گلستان، گورستان سفیدچاه در استان مازندران، گورستان تخت فولاد اصفهان، گورستان دارالسلام شیراز و ظهیرالدوله تهران اشاره کرد. همچنین اهمیت بعضی از این گورستانها به علت دفن متوفیان خارجی است که در برهههای تاریخی خاصی در ایران به سر برده و مردهاند. مثل قبرستانی که در محله دولاب تهران قرار دارد و محل دفن صدها لهستانی است که هنگام گذر از ایران در دوره جنگ جهانی دوم بر اثر بیماری جان خود را از دست دادهاند.
٣-امامزادهها: مکانهایی که به واسطه دفن یکی از فرزندزادگان امامان در هر منطقه شهرت و اعتبار کسب کردهاند، عموما در صحن این محلها، افراد خاص یا محلی هم دفن شدهاند.
٤- مقبرهها: به نظر میآید در هیچ کجای جهان تعدد مقبره شاعران بهنوعی که تبدیل به یک زیارتگاه عمومی شده باشد، اتفاق نیفتاده است. مقبره حافظ، سعدی، فردوسی، خیام و عطار تنها چند نمونه از این موارد هستند. در اغلب موارد در کنار این مقبرهها میشود قبرهای قدیمی دیگری نیز پیدا کرد که یا نشان از یک قبرستان قدیمی دارند یا میل به آرامگرفتن در جوار فضای معنوی آرامگاه شاعری نامدار.
در مرتبه بعدی پس از شاعران میشود از نمونههای پراکنده دیگر نام برد که هرکدام به علتی موردتوجه قرار گرفتهاند و برایشان مقبرهای ساخته شده، از فلان سیاستمدار آزادیخواه گرفته تا یک عالم مذهبی.
این تنها نگاهی اجمالی به ماجرای چندجانبه گورستان و سنگمزار بود. حقیقت این است که شکل و سیاق گورستانها و سنگمزارها هر تغییری کرده باشد، همگی بر یک نکته دلالت دارند، اینکه همه اینها مرهمی برای زندگان هستند، بازماندگانی که میخواهند مقابل معنای دشوار مرگ و فقدان، تسکینی برای خود بیابند.
منبع و سرچشمه؛ مرده ای که دوستش می داشتیم، روزنامه شرق، شماره ۲۴۴۲ – ۱۳۹۴ يکشنبه ۱۷ آبان
همسفران