مدرسه قصه های مجید و من
داستان مدرسه قصه های مجید، مجیدی که خود ما بود، مجیدی که شرایطش از ما بهتر نبود! در آذر ماه مسافر اصفهان بودم، درب مدرسه قصه های مجید بسته بود، با کمک دخترم از دیوار بلند مدرسه بالا رفتم، در سفرهایم از این دیوارها زیاد بالا رفته بودم! اما این بار فرق داشت، دخترم هم این را حس کرده بود، ازم پرسید؛ بابا مگر شما در این مدرسه درس خوانده اید؟ شوق دیدن مدرسه قصه های مجید و یادآوری مصیبتهایش ادامه کار را سهل می کرد …
وقتی مدرسه قصه های مجید را دیدم دلم سوخت، این بار مصیبت خود مدرسه بود، دربها شکسته، شیروانی ها خراب، قسمت میانی ریخته شده بود، قسمت شرقی محل اسکان کارتن خوابها بود!!
این بار می خواستم به قول یک دوست شیرازی که تابحال هم ندیده بودمش، آقای صادق زاده را می گویم؛ مثبت نگاه کنم، پس این بار با دلی پردرد از اصفهان برگشتم و به دنبال راه کار، نمی خواستم باز خبر بد بدهم که مدرسه قصه های مجید چه شده، ابتدا با کمک دوست عزیزم آقای تمیزی، آقای سلیمان ساسون، معاون سابق شهرسازی شهرداری اصفهان را پیدا کردم، ایشان کلیمی و از دانش آموختگان مدرسه اتحاد (مدرسه قصه های مجید) بود. با گارد بسته ایشان مواجه شدم!
آقای ماهگرفته رئیس انجمن کلیمیان استان اصفهان را یافتم، بی نتیجه بود، دوستی ایرانی و فرانسوی را پیدا کردم تا کمکم کند، بنیان گذاران مدرسه قصه های مجید یا همان اتحاد، بنیاد آلیانس فرانسوی بود، بنیاد تا خبر را شنید، خواستار اطلاعات بیشتر و درخواست کتبی برای دادن اطلاعات بود! با انجمن کلیمیان تهران صحبت کردم و … آنها گفتند خودشان موضوع را پیگیری می کنند!
اینترنت را مرور کردم، نوشته شده بود؛ مدرسه قصه های مجید در سال 1390 ثبت ملی شده، این دروغی بزرگ بود، پرونده در سال 90 تهیه شده بود اما ثبت نه! با نماینده میراث وارد مذاکره شدم، سه ایراد به پرونده گرفته شده بود و فراموش! الف) وقف نامه مدرسه قصه های مجید ب) اصالت گزارش ج) نداشتن تصویر ستونهای اشاره شده در گزارش
هر سه را پیدا کردم، اما از شانس بد من، کارشناس پرونده یک ماه بیمار شده بود و استعلاجی گرفته بود، صبر کردم، پرونده تکمیل و قول داده شد، در اولین فرصت مدرسه قصه های مجید ثبت ملی شود کار را دنبال کردم ، یک لیست بلند بالا داشتم برای پیگیری کار، سازمان میراث فرهنگی، شهردار اصفهان و رئیس نوسازیش، رئیس آموزش پرورش استان اصفهان و رئیس نوسازی مدارس، ریاست شورای شهر اصفهان و مهدی باقر بگی که هم اکنون یکی از اعضاء شورای شهر بود. کیومرث پوراحمد و هوشنگ مرادی کرمانی و ….
با همه صحبت کردم و کار را پیش بردم، به لطف آقای دکتر نظری هم مدرسه قصه های مجید ثبت ملی شد، قرار شده شهرداری اصفهان لایحه تامین اعتبار مرمت بدهد، مهدی باقر بیگی هم اعلام کرده همکاری می کند، آموزش و پرورش امیدوارم پای کار باشد و …
اصلا بزارید از مدرسه قصه های مجید یا سریال قصه های مجید بگویم؛ سریال دو محور داشت، خانه بی بی و مدرسه، هوشنگ مردای کرمانی به نظر من داشتان خودش را نوشته بود. هوشنگ مرادی کرمانی وقتی چندماهش بود، مادر خود را از دست می دهد، پدر که مارمند شهربانی بود، دچار بیماری روانی و از کار اخراج می شود و هوشنگ مردای کرمانی در خانه پدربزرگ و مادربزرگ، زندگی می کند!! این خود زندگی قصه های مجید است. بیشتر …
اصلا قصه های مجید برای رادیو در سال 53 نوشته شده بود، قصه ای که خود زندگی ما بود! وقتی من با کمک دخترم وارد مدرسه شدم، دیگر آن هیاهو نبود، دنبال دوچرخه ها و … گشتم چیزی ندیدم، نمی دانم حجم دوچرخه ها یادتان هست! یاد ناظم سخت گیر مدرسه افتادم، یاد درس ریاضی، یاد تنبیه ها، یاد اردوی مجید، یاد معلم ریاضی، یاد دانه های تسبیح معلم ریاضی، یاد شعرهای مجید، یاد معلم انشاء، یاد فسفر و ملخ (میگو) خوردنش، یاد صادق هدایت خواندنش، یاد ژاکت معلم، یاد … یاد تمام بدبختی های خودم، شما و …
درباره قصه های مجید در اینجا بیشتر بخوانید
همسفران
با ما همسفر باشید
دست شما درد نکند واقعا ، خیلی خوشحال شدم که دیدم در این شهر چنین آدمهای پاکار و پیگیری هستند
شهریار: سلام بر شما
1) سفرنویس اهل هیچ شهری نیست و اهل سفر است
2) سپاس از نگاه و مهر شما به سفرنویس
3) اطلاعات فراوانی درباره آرامستان ارامنه اصفهان و آرامستان پیربکران موجود است، امیدوارم زمینه همکاری فراهم شود
4) منظورتان را از تور بازدید ، بیشتر شرح دهید