قورخانه (سردر)
قورخانه ؛ اولین کارخانه اسلحه سازی و اولین کارخانه صنعتی تهران ، قورخانه ای که در زمان ناصرالدین شاه قاجار ساخته شد در زمان رضا شاه تجهیز شده بود ، قورخانه ای که نامه یک کارگر آن و انتشارش در روزنامه ، باعث استعفاء مشیرالدوله پیرنیا شد ، قورخانه ای که مقدمات راه اندازی رادیو در آن تصمیم گیری شد، قورخانه ای که دورازه باغ ملی در آن ریخته گری شده بود ، قورخانه ای که ابولحسن صبا کارگر آنجا بود ، قورخانه ای که ….
سردر قورخانه آدرس : استان تهران ، شهر تهران ، ابتدای خیابان خیام (جلیل آباد سابق) ورودی ایستگاه مترو امام خمینی
شماره ثبت در فهرست آثار ملی ایران : 1912 تاریخ ثبت 11/05/1376 ه خورشیدی
مختصات جغرافیایی ، آب و هوا ، نقشه سردر قورخانه تهران و … : E 51″25’06.42 N 35″41’05.25
ارتفاع از سطح دریا : 1158 متر
نامهای دیگر : زَرّادخانه ، تخشایی ، اسلحه خانه ، جبه خانه ، جیبه خانه ، جباخانه
پیرامون نام (وجه تسمیه) : قورخانه یک واژه ترکی و در لغت به معنای کارخانه اسلحه سازی میباشد و در زبان پادشاهان قاجار که خود اصالتا ترک بودند، بدین نام خوانده شده ، زرادخانه که نام فارسی قورخانه است، از ریشه فارسی زره ، یا زره خانه گرفته شده ، تخشا نیز به معنی کوشنده است اما تخشایی به معنی کارخانة اسلحه سازی است. جبه در مغولی به معنی زره بوده که به مرور زمان به جیبه خانه و جباخانه تغییر پیدا کرده است.
* این بنا در فهرست آثار ملی ایران به نام «بنای سردر قورخانه تهران» ثبت ملی شده است.
دوران و بانی اثر سردر قورخانه : در دوران قاجار به دست فتحعلی شاه پایه گذاری و در زمان ناصرالدین شاه بنا شد و در دوران پهلوی و به دست رضا شاه رونق گرفت و با روی کار آمدن محمدرضا شاه به فراموشی سپرده شد و در دوران جمهوری اسلامی در سال 1359 از وزارت دفاع به شهرداری واگذار و در نهایت امر در سال 1383 به عنوان ورودی ایستگاه مترو مورد استفاده قرار گرفت.
امکان بازدید : دارد
پیشینه و تاریخچه سردر قورخانه : می گویند ؛ قورخانه در دوران قاجار به دست فتحعلی شاه و در زمان جنگ ایران و روس پایه گذاری شده است و در زمان ناصرالدین شاه دستور ساخت آن در شمال دارالخلافه (کاخ گلستان) صادر شده بود و وزیری نیز برای مدیریت قورخانه در نظر گرفته می شد به نام «وزیر قورخانه مبارکه»
می گویند در زمان ناصرالدین شاه وظیفه قورخانه تهیه سلاح و مهمات جنگی نبود و بیشتر تولید وسایل آتشبازی و فشفشه جهت نمایش شبهای اعیاد و جشنهای مذهبی و ملی را بر عهده داشت. ناصر نجمی در کتاب دارالخلافه ناصری درباره کاربرد قورخانه در عصر ناصرالدین شاه قاجار مینویسد:
گرچه کار و وظیفه اصلی قورخانه، ساختن اسلحه و مهمات و ساز و برگ جنگی بود، امّا کمتر اثری از ساخت آنها به چشم میخورد و تنها فعالیتش بیشتر، تهیه وسایل آتشبازی بود که این وسایل جهت نمایش شبهای اعیاد و جشنهای مذهبی و ملی و امثال آن، به کار میآمدند. از جمله این قبیل موارد که در قورخانه تولید میشد، تابلوهایی از پرچم و مشابه آن بود، که از لولههای باروت درست میشد. همچنین فشفشه و ترقه و خمپاره که در آن زمان بدان قمباره میگفتند، و نیز کوزه و پاچه خیزک، از دیگر تولیدات قورخانه بود. گفته میشد که تولید این قبیل وسایل تفریح و آتشبازی، وقت کارکنان قورخانه را بی جهت اشغال میکرد و آنان را از وظایف اصلی خود که ساخت سلاح و مهمات برای نیروی نظامی ایران بود، بازمیداشت.
از قورخانه، در عصر ناصری استفاده های دیگری نیز می شده ، از جمله مجسمه معروف ناصرالدین شاه واقع در باغشاه تهران، که وی را سوار بر اسب قوی هیکل و تنومندی که یک دستش از زمین بلند شده بود، نشان میداد، در همین محل ریخته شدهاست.
در روزنامه شرف سال 5، شماره 50، ربیعالثانی 1304 قمری در صفحات 1 و 2 در این مورد چنین آمده است:
برحسب دستورالعمل جناب اقبالالسلطنه وزیر قورخانه مباركه مجسمهای از تمثال … بندگان اقدس … تقریباً به اندازه جسم و هیكل … مبارك سواره با لباس رسمی ساخته و ریختهاند كه از حیث صنعت ریختهگری و علم نقاشی و تناسب اعضا و دقایق اوستادی در این فن مخصوص مجسمهسازی بهتر از آن به تصویر نمیآید، مانند كارهای خوب اساتید اروپا ساخت و حال آن كه اوستادان و صنعتگران این مجسمه تماماً ایرانی هستند.
نکته اول: درج نامهٔ یک کارگر قورخانه در روزنامهٔ حقیقت باعث توقیف روزنامه و در نهایت استعفای مشیرالدوله پیرنیا شد.
در سال ۱۲۹۰ ه خورشیدی برخی ساز ناسازگاری را با دولت داشتند و دولت بر آن شد که چند استادکار خارجی جهت خدمت در قورخانه استخدام نماید. این اسلحهسازان عمدتاً از اتباع کشورهای مختلف اروپایی، و مخصوصا مهندسین و استادکاران آلمانی که بیشترین نقش را در احیاء قورخانه تهران ایفا نمودند.
در بهمن 1289 ه خورشیدی «مسیو هازه» آلمانی با سالی 2600 تومان مسئول ساخت اسلحه در قورخانه و آموزش ساخت سلاح به ایرانیان بود ، سپس در مهر ماه 1290ه خورشیدی «مسیو بوتن» بعنوان مهندس در وزارت جنگ و قورخانه تهران استخدام شد و بعد از آنها «گرهارد هارتمن» از سال 1301 تا 1310 اداره قورخانه را به عهده داشت. در زمان او به سفارش رضاشاه نوجوانان 12 تا 15 ساله فقیر و غالبا یتیم در قورخانه آموزش دیده و کار می کردند با این نگاه که اینها انگیزه دارند و آینده ایران را می سازند. البته کارگران بعد از دوره کارآموزی در قورخانه به آلمان فرستاده می شدند.
در این اواخر مدیریت قورخانه تهران به سید احمد میرسپاسی ( سید احمد لیستر) که راننده احمد شاه و رضا شاه بود رسید.
نکته دوم: در ماههای آخر سال ۱۳۱۸ه خ رضاشاه دستور داد تا مقدمات تأسیس رادیو در ایران فراهم شود و این مهم را به عهده سازمان پرورش افکار گذارد؛ و عمارتی که در شمال قورخانه بود و متعلق به احمد لیسر به دبیرخانه سازمان پرورش افکار اختصاص یافت .
نکته سوم : ابوالحسن صبا در قورخانه کار می کرد ، اما با توجه به علاقه ای که به موسیقی داشت و ارتباطی که با احمد لیستر گرفت توانست ، در رادیو مشغول به کار موسیقی شود.
صنایع نظامی ایران تحت عنوان قورخانه در سال ۱۳۰۴ ه خورشیدی و در زمان رضاشاه با تولید تفنگ برنو در قورخانه تهران فعالیت خود را آغاز نمود و در سال ۱۳۲۰ اداره تسلیحات در محل مهماتسازی قورخانه تاسیس شد و حدود ۶ سال بعد کارخانه مسلسل سازی در خیابان پیروزی به عنوان اداره مرکزی تسلیحات راه اندازی گردید.
نکته چهارم : در سال 1318 قورخانه تهران توسط سازمان فداییان فرقه دموکرات آذربایجان به آتش کشیده شد.
از سال ۱۳۴۰ ساختار اداری تسلیحات دگرگون و به سازمان صنایع نظامی تغییر نام داد و از بنای قورخانه تنها به عنوان کارخانه ریخته گری استفاده می شد و ساختمان رها شده بود. در خرداد ماه سال 1359 ساختمان قورخانه از طرف وزارت دفاع به صورت بلاعوض به شهرداری واگذار و ادوات قورخانه به کارخانه سرخه حصار منتقل شد.
از سال 1359 قورخانه تهران و ساختمانهای باقیمانده از آن و همینطور سردر و درب فلزی ، رفته رفته و با گذشت زمان ارزش تاریخی و فرهنگی یافته بود. سال 1375 عملیات عمرانی مترو و تخریب برخی از ساختمانهای قورخانه شروع شد ، سازمان میراث فرهنگی در سال 1376 سردر قورخانه را در سیاهه آثار ملی ایران به ثبت رساند و سردر قورخانه تبدیل به ایستگاه ورودی و خروجی مترو میدان امام خمینی شد و ساختمان آن شد ستاد اشیاء پیدا شده در مترو !!
چه داستانهایی داشت این کارخانه اسلحه سازی!!
مشخصات و معماری سردر قورخانه تهران:
بخش عمدهای از بنای قورخانه تهران به علت عدم نگهداری فرسوده و بخشی هم توسط شرکت مترو تخریب شده بود و تنها سردر و یک دیواره 80 متری در دو طرف سردر قورخانه باقی مانده بود (دیواری 45 متری در سمت جنوب سردر قورخانه و دیواری 25 متری در شمال سردر قورخانه)
نکته پنجم: متاسفانه قسمتی از دیواره قورخانه در قسمت شمالی واقع در خیابان امام خمینی که در امتداد حصار قورخانه بوده و در زمان قاجار بنا شده ، در زمان ثبت اثر در سند ثبتی «سردر قورخانه» گنجانده نشده است و هر لحظه امکان تخریب آن با توجه به اینکه در سند ثبتی به آن اشاره نشده است وجود دارد.
سردر قورخانه بنایی است ترکیبی از دو حجم با دو سطح مختلف ، قسمت میانی و اصلی آن به ارتفاع دو طبقه با پلان تقریبا مستطیل می باشد که روی محور اصلی ورودی ، دالانی به ارتفاع حدود 4 متر از زیر این حجم گذشته است (ورودی مترو) قسمت فوقانی سردر قورخانه ، با اتاق داخل آن مانند پل ارتباطی طرفین سردر در طبقه دوم ، عمل می کند.
سردر ورودی از طرف خیابان خیام با عقب رفتگی چند ضلعی در پلان ، جلو خانی را به وجود آورده است که دالان مزبور از انتهای این جلوخان به طرف داخل شروع می شود و در همکف و در طرفین دالان ، دو اتاق هم عرض با دالان قرار دارد که در زمان خود اطاق تفتیش (جنوبی) و اطاق کشیک (شمالی) بوده اند. حجم کوتاه بنای ورودی در 2 طرف شامل اطاقهای تفتیش و تلفنخانه بوده است.
در نماهای این بنا ، فقط پنجره های بزرگ یکشان در نمای داخلی و 8 پنجره کوچک نورگیر در نمای شمالی ، جنوبی و شرقی طبقه فوقانی سردر وجود داشته است.
نکته ششم: بنای سردر قورخانه به غیر از دالان اصلی ، هیچ بازشو و پنجره ای به خیابان نداشته و ندارد ! و این از خصوصیات بارز معماری امنیتی ساختمانهای نظامی است. سازه کل ساختمان سردر قورخانه دیوار باربر و تیرچوبی است.
در قسمت جلو خان ورودی آجرکاری های زیبایی به چشم می خورد از تلفیق آجر با سنگ در نمای ورودی و ازاره سنگ برجسته
تزئیات دیواره های سردر قورخانه:
نماسازی بکار رفته روی دیواره های قورخانه به صورت قاب های آجری بوده که در هر قاب دو لوزی با نمای گچی در متن آجری دیوار قرار دارد و حد فاصل قابها ، ستونهای آجری مسطح با ارتفاع بیشتر از دویار قرار دارند ، که سرستونهایی هرمی شکل با آجر برجسته ، به هر یک از این ستونها در نما خاتمه یافته است.
پیش تر در این قابها نقوش اسلحه بوده که به مرور زمان از بین رفت و در نهایت ….. بهتر است این خبر را مطالعه فرمائید.
درب قورخانه که توسط استاد محمد علی کرمانی ساخته شده ، مزین به انواع سلاح ها است که نگاه کنجکاو خیلی را به خود جلب خواهد کرد.
نکته هفتم: دروازه های دروازه باغ ملی در قورخانه تهران ریخته گری و توسط استاد محمد علی کرمانی ساخته شده است.
ته نویس: این گزارش را بدون اجازه و با افتخار تقدیم می کنم به دوستی یک سال از دوستیمان گذشت و من بسیار از او آموختم. دوست عزیزم آقای آرش ملکی مجد بزرگوار
روزنویسها و گزارشهای سفرنویس درخصوص سردر قورخانه:
قورخانه با رنگ و سنگ مرمر تزئین شد! 25 تیر 1392
قورخانه رنگی و رسانه ها 2 مرداد 1392
اسناد ثبتی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری
لايحه قانوني واگذاري وتحويل اراضي قورخانه به شهرداري تهران .
وبگاه رسمی سازمان صنایع دفاع ایران .
باروت کوبی تهران (داریوش شهبازی)
دانشنامه جهان اسلام .
رسائل اعتمادالسلطنه ، تدوین: میرهاشم محدّث، انتشارات اطلاعات (پایگاه ایران بوم)
گفتگو با گرهارد هارتمان هشت سال در خدمت اعلی حضرت رضا شاه کبیر ، نشریه علوم انسانی ، پاییز 1356 ، شماره 65
بازسازی قورخانه تهران توسط شهرداری ، روزنامه همشهری شماره 2764 شنبه 8 تیر 1381
همسفران
با ما همسفر باشید
سلام گویا جز خرابکاری و تخریب خبری نیست
شهریار: سلام ، امیدوارم در چند روز آینده خبرهای خوب را بدهم
با سلام و درود فراوان خدمت دوست عزيز
آقا منو شرمنده كرده ايد، دوستی با شما برای من باعث افتخار و سرافرازی بوده و است.
برای شما، همسر محترمتان و دختر و پسر نازتون بهترين آرزو ها رو دارم و اميدوارم سالهای سال در صحت و سلامت در كنار خانواده به سفر در زمان و تاريخ ادامه بدی و من هم هر چه بيشتر از اين تجربيات بهره مند شويم.
اميدوارم من نيز دوست لايق بوده باشم
پيروز و سربلند باشيد – آرش ملكی مجد
شهریار: سلام بر دوست عزیز و بزرگوار ، هدیه ناچیزی بود برای یادآوری یک سال دوستی با شما
دروود
بسیار عالی است.
واقعاً لذت بردم.
دست مریزاد
شهریار: درود بر شما و سپاس از لطفتتان
سلام
پدربزرگ و پدر من سالها در این مکان به ساخت تفنگ و وسایل آتشبازی برای استفاده در جشنهای ملی، مذهبی و … اشتغال داشتند. پدرم همیشه برای جشنهای نیمه شعبان، سوم شعبان، چهارشنبهسوری و البته تولد من تعدادی فشفشه و کوزه و … به خانه میآورد و اهل محل هم هر سال منتظر این روزهای خاص بودند! قورخانه که از رونق افتاد، پدرم به کارخانه مسلسلسازی در خیابان فرحآباد ژاله (پیروزی) منتقل شد.
ممنونم از زحمتی که برای تهیه این مطلب کشیدید
شهریار: سلام و درود، من نه جزو بچه های دیروزم و نه پریروز، این وسط گیر کرده ایم !!
یک خواهش، ایا شما تصویر و یا عکسی قدیم از قورخانه، یا جدارهای بیرونی آن در خیایان خیام دارید یا خیر
بی صبرانه منتظر مهر شما هستم
و از این زمان به بعد خواننده وبلاگ شما
ارادتمند شهریار