تورهای سفرنویس

tour-image

عضویت در سفرنویس

register-image
register-image

خاطره بازی؛ خانه تاریخی امام جمعه در تور خانه های قجری

خانه امام جمعه یکی از عمارتهایی بود که در تور خانه های قجری از آن بازدید میشد، خانه ای که در آن تلاش می کردیم، روایتهای نادرستِ گذشته را اصلاح کنیم و راهی پیدا کنیم برای مرمت و حفظ و احیاء آن …

ادامه ...

جشن فَروَردینگان (خاطره بازی تور؛ فروردینگان)

جشن فَروَردینگان یا فرودُگ اولین جشن ماهیانه ملی و زرتشتی هر سال است که به گرامیداشت روان و فروهر درگذشتگان و جان باختگان اختصاص دارد و در 19 فرودین ماه در آرامگاه ها برپا می شود، جشنی که …

ادامه ...

خاطره بازی؛ تور کلیساگردی

خاطره بازی امشب من با تور کلیساگردی است، هر زمان می خواهم تورهای کلیساگردی را در سایت سفرنویس بارگذاری کنم، یاد کلام دوست عزیز و بزرگوارم آقای رایان عیسی می افتم؛ در نور قدم گذاشتی، گام هایت پر توان

ادامه ...

خاطره بازی؛ تور کنیسه گردی

خاطره بازی امشب من با تور کنیسه گردی است، توری که برای اولین بار در ایران و تهران برگزار شد، توری که در اواخر دهه 80 تابوشکنی بزرگی بود، توری که برای من هم تاوان زیادی داشت، اما از اینکه در نور قدم می زدم و روشنگری می کردم، خرسند بودم و مطمئن

ادامه ...

خاطره بازی؛ خانه سردار سپه (رضاخان پهلوی) در تور خانه های قجری

خانه سردار سپه (رضاخان پهلوی) یکی از عمارتهایی بود که در تور خانه های قجری از آن بازدید میشد، رضاخان پهلوی یا رضاشاه قبل از پادشاهی و زمانی که وزیر جنگ شد و لقب سردار سپه برای وی انتخاب شد در این خانه اسکان داشت.

ادامه ...

خاطره بازی؛ امشب تور اسفندگان

در این روزهای کرونایی، دلتنگ همسفران عزیزتر از جانِ سفرنویسم. امشب خاطرات تور جشن اسفندگان را مرور خواهم کرد؛ در اسفند ماه سال 92 بر آن شدیم برای پاسداشت جشن ملی اسفندگان (سپندارمذگان) برنامه ای تدارک ببینیم و فرهنگ Valentine را به خودشان بسپاریم و در کوچه پس کوچه های تهران و عمارتهای عاشقانه اش قدم بزنیم و از عشاق نامدار یادی کنیم و عمارتها را عاشقانه ببینیم.

ادامه ...

تجربه‌ی یک روز عکاسی در قطعه کودکان بهشت‌زهرا (تجربه ای که دوست ندارم)

اول یک دوست برایم فرستاد، بازش نکردم، یک همسفر فرستاد، بازش نکردم، در کانال انسانشناسی دیدم، بازش نکردم، دوست دیگر و خالق اثر فرستاد، باز هم، جرات نکردم بازش کنم، نزدیک به دو دهه است در گورستان ها قدم می زنم، اما جرات رفتم به قطعه گودکان را ندارم، چون پدرم … بعد از چند روز، امروز فقط خواندم، اما با ترس پدرانه و اشک ریختم …

ادامه ...

نامه به پژمان خان، از آرامستان به پاسداران

پژمان خان سلام، نمی دانم چطور شروع کنم، شاید باید، همین اول بنویسم؛ شرمنده ام که نتوانستم حضور پیدا کنم. به خاطر تصادفی که کردم، گفتم؛ زنگ می زنم، نشد! گفتم فردا در تور مارکوف ملاقاتش خواهم کرد، اما تشریف نیاوردید! با تنها یادگاری که از مارکوف داشتم، منتظرتان بودم. گفتم؛ حضوری در دزفول می بینمتان، اما حواشی تصادف اجازه نداد پس من هم نامه می نویسم اما با کمی صغری کبری (البته نامه ای سرگشاده برای همه، تا بدانند من به شما بدهکارم)

ادامه ...

حذف فیزیکی سرستون های سرای فخریه

سرستون های سرای فخریه که قدمتی نزدیک به 85 سال داشت، در روز گذشته حذف فیزیکی شد. در چند روز گذشته این دومین خبر درباره حذف سرستون های عمارت های تاریخی شهر تهران است.

ادامه ...

مشاهیر مدفون در وادی السلام!

نمی شود، ندید و ننوشت، الان مشکل ما مشاهیر مدفون در وادی السلام عراق است! یعنی معرفی مشاهیر فرهنگی، مذهبی و ششخصیتهای ملی مدفون در آرامستان های تهران به خوبی انجام شده!! رفتیم برای کشور عراق!!

ادامه ...

آزادی مساوی شجاعی

در آزادی مساوی شدیم، اما در آزادی مساوی نبودیم، شجاعمان تواب نبود و نبود، و کلا بودنمان با نبودنمان تفاوتی ندارد. اگر نگویم و نمی نوشتم، حناق می گرفتم.

ادامه ...

دستهایتان طلا

خشت طلا، بهانه است، دستهایتان طلا، به خاطر همت و جسارت شما، که به دور از همه تعصبات کور و کج فهمی ها، این نشان کهن سرزمین ایران را دوباره احیاء کردید، خدا قوت

ادامه ...

مدیران احمق؛ ته دلم می ماند ، اگر نمی گفتم

مدیران احمق؛ ته دلم می ماند، اگر نمی گفتم! پس در ادامه می گویم، چون می دانم اینجا را می خوانید …

ادامه ...

مسابقه عکاسی شهر کتاب

مجله شهرکتاب اولین دورۀ جایزۀ عکاسی خود (جایزهٔ عکاسی مجله شهرکتاب) را برگزار می‌کند. این تمرینی است برای بهتر دیدن دنیایمان و بیرون کشیدن جنبه‌ای جذاب و هنری از آن، و چه‌بسا خلق دنیایی تا پیش از این نادیدنی و پیچیده. ما عکاسان را فرامی‌خوانیم به جشن هنر و عکاسی. مفاهیم و چیزهایی که می‌توان در مورد آن‌ها عکس برداشت این‌ها هستند: مرگ، عشق، جنگ، افسردگی، میان‌سالی، کتاب، کار، شهر، موسیقی، تاریخ، شعر، شادی، ادبیات داستانی ایران، خشونت، تنهایی، نفت، کوشش، زمان، رنگ، چشم، محدودیت، نسل، ترس، امید، شکست، خیانت، بحران، دوستی، دشمنی، تصادف، جدایی، کابوس، غربت، فقدان، خاطره، تنبلی، ابتذال، تراژدی، قهرمان، صلح…

ادامه ...

ششم دی تولد پدر

ششم دی تولد پدرم است، پدری که دلیل اصلی علاقمندی من به سفر بود، بیست و چند سال پیش من و پدر سفری چند روزه داشتیم، آخرین سفر هم همین چند روز پیش بود به گلپایگان و پرسشهای فراوان او درخصوص سنگ نگاره ای تپه غرقاب که برخی بدون پاسخ بود، اما الان چند روزی است همسفر من نیست، روی تخت بیمارستان، دعا کنید دوباره با او همسفر شوم. همین

ادامه ...

برج رادکان، کارت عروسی، حال خوب

چند روز پیش مسافر استان خراسان رضوی و شهرستان چناران بودم، وقتی به روستای رادکان رفتم، در یکی از بقالی ها، کارت عروسی را دیدم که مزین شده بود به تصویر برج یا میل رادکان، بی نهایت حالمان خوب شد از این کارت عروسی، واقعا لذت بردم، یعنی می شود، اهالی هر شهر و روستا کارتهای ویزیت، عروسی، محصولات و … مزین به آثار بلاد خود کنند!!!

ادامه ...